عنوان پایان‌نامه

چگونگی شناسایی فرصتهای کارآفرینانه :نظریه ای برخاسته از داده ها



    دانشجو در تاریخ ۱۷ بهمن ۱۳۸۹ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "چگونگی شناسایی فرصتهای کارآفرینانه :نظریه ای برخاسته از داده ها" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    تحقیقات آموزشی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 49835
    تاریخ دفاع
    ۱۷ بهمن ۱۳۸۹
    استاد راهنما
    کمال درانی

    چکیده زمینه و هدف: شناسایی فرصت، به عنوان جوهره کارآفرینی، علیرغم جایگاه ویژه¬ای که در ادبیات کارآفرینی دارد در ایران سهم چندانی از تحقیقات کارآفرینی به خود اختصاص نداده است. اندک تحقیقاتی که انجام شده است تنها به جنبه¬های خاصی از شناسایی فرصت پرداخته و عمدتاً فرضیات آنها از دانش موجود در ادبیات این حوزه برآمده است. تا کنون تحقیقی جامع که نشاندهنده ابعاد مختلف این مفهوم باشد و الگویی جامع از این پدیده را در جامعه کارآفرینان ایرانی تبیین کند انجام نشده است. تحقیق حاضر با هدف ارایه دیدی جامع و الگویی فرایندی از پدیده شناسایی فرصت به صورت یک تحقیق کیفی طراحی و اجرا شده است. روش بررسی: جامعه مورد بررسی این پژوهش کارآفرینان برتر ایرانی می باشند که فرصتهای کسب و کاری را شناسایی کرده و مورد بهره¬برداری قرار داده¬اند. داده¬های این پژوهش با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته عمیق جمع آوری شد که در مصاحبه هفتم به اشباع رسیدند.داده¬های حاصله از مصاحبه¬ها با استفاده از روش مقایسه مداوم در روش نظریه برخاسته از داده¬های اشتراوس و کوربین، کد گذاری و دسته¬بندی شدند. نهایتا یافته¬ها به کمک متخصصان امر و نیز از طریق مقایسه با نتایج تحقیقات پیشین، پیرامون موضوع تحقیق، تحلیل و اعتباریابی شدند. یافته ها:یافته¬های تحقیق در سه مقوله کلی و 10 زیر مقوله تبیین شدند. سه مقوله کلی عبارتند از: سرمایه انسانی (زیرمقوله ها: دانش، تجربه و مهارت)، سرمایه اجتماعی (سرمایه ساختاری، سرمایه ارتباطی و محیط) و سرمایه روانشناختی (خودکارامدی، تاب آوری، امیدواری و خوش¬بینی). این سرمایه¬های سه¬گانه به فرد هوشیاری کارآفرینانه را عطا می¬کند که در نهایت به محض مواجه شدن با فرصت باعث می شود آن فرصت توسط فرد شناسایی گردد. بحث و نتیجه گیری: یافته¬های این تحقیق نشان داد که برای برخورداری از توان شناسایی فرصتها کارآفرینان یا هر فرد دیگری دارای نوعی هوشیاری کارآفرینانه است. یعنی نوعی آمادگی ذهنی برای درک و شناخت فرصتها که به او امکان شناسایی فرصت را بدون جستجو فراهم می¬کند. فرد، دارای این هوشیاری نمی¬شود مگر اینکه از سرمایه های سه¬گانه انسانی، اجتماعی و روانشناختی برخوردار باشد. لذا نتیجه کلی حاصله این است که شناسایی فرصتها قطعا به نوعی آمادگی نیاز دارد که فرد آنرا در طول زندگی می آموزد. بنابراین کارآفرینی را، که از شناسایی فرصت آغازمی شود، باید زندگی کرد. واژه های کلیدی:کارآفرینی، شناسایی فرصت، نظریه برخاسته از داده¬ها
    Abstract
    Context and Purpose: opportunity identification, as the most important aspects of entrepreneurship, despite the special station of the entrepreneurial literature, doesn’t strike crucial attention in the community of this study. Little investigations that have been done only concentrated on limited aspects of the opportunity recognition phenomenon. Targeting a comprehensive study, this scholar has been done within the intended community. The article aims to answer these questions: 1- How superior entrepreneurs discover opportunities? Are there any significant patterns and experiences in their recognition? 2- Can a useful framework and process to understand opportunity recognition be developed and applied by educators? Design/Methodology/Approach: This article includes a brief review of the theoretical literature in the area of entrepreneurship and opportunity. The methodology of research is Grounded Theory. Strauss and Corbin’s continuous analysis of data is used to interpret interviews of sampled superior entrepreneurs. According to the materials of their opportunity recognition experiences, a conceptual model has been developed. Also the process that they have covered is offered. The model demonstrates that opportunity recognition is a process that doesn’t happen suddenly and without background. It is a social and psychological process that human factor is very important factor to make it a successful process. Findings: The principal finding is to propose a conceptual framework of opportunity recognition as a triadic model, including major themes of social capital, psychological capital and human capital, and a group of 11 related sub-themes. Discussion and conclusion: The findings showed that opportunities are recognized by entrepreneurs who have some kind of entrepreneurship alertness. A person won’t have this alertness, unless he or she possesses three main themes: Social capital, human capital, and psychological capital. Therefore, the overall result is that opportunity recognition requires a kind of readiness that entrepreneurs learn it through their life. Key words: Opportunity, Entrepreneurship, Grounded Theory, Human Capital, Social Capital, Psychology Capital.