عنوان پایان‌نامه

تجزیه وتحلیل باستان شناختی درمورد سفال معروف به (جی)و رابطه آن با فرضیه مهاجرت دردوره مس وسنگ قدیم



    دانشجو در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۳۸۸ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "تجزیه وتحلیل باستان شناختی درمورد سفال معروف به (جی)و رابطه آن با فرضیه مهاجرت دردوره مس وسنگ قدیم" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    باستان شناسی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده ادبیات و علوم انسانی شماره ثبت: 0002663;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 45447
    تاریخ دفاع
    ۱۵ اسفند ۱۳۸۸
    استاد راهنما
    کمال الدین نیکنامی

    زاگرس مرکزی که در مطالعات باستان شناسی به محدوده ی استان های کرمانشاه،ایلام و لرستان اطلاق می شود،با توجه به شرایط زیست محیطی و موقعیت جغرافیایی خاص خود و قرار گرفتن در بین نواحی مانند بین النهرین،خوزستان،آذربایجان و بخش های مرکزی ایران همواره نقش مهمی را در تبادلات فرهنگی بین این مناطق ایفا کرده است.و در کنار سنت های بومی منطقه،سنت های مناطق همجوار به صورت مستقل یا در ترکیب با سنت های محلی قابل مشهده می باشد،از این رو همیشه در پژوهش های باستان شناختی از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشد. دشت های میانکوهی زاگرس مرکزی در دو دسته مورد مطالعه قرار می گیرد،دشت های که در غرب شاهراه خراسان قرار دارند مانند ماهیدشت؛اسلام آباد و ... و دشت های واقع در شرق جاده ی خراسان مانند کنگاور،ملایر،نهاوند... دشت ماهیدشت که در غرب جاده ی خراسان و در نزدیکی کرمانشاه واقع شده است. بزرگترین دشت میانکوهی زاگرس مرکزی می باشد که با توجه به مراتع حاصلخیز و وسیع،منابع غنی آب و شرایط آب و هوایی مساعد از دیرباز تا کنون مورد استفاده جوامع انسانی بوده است. باشروع دوره ی مس و سنگ (chalcolithic)همراه با تثبیت یکجانشینی و آغاز حرکت به سمت پیچیده شدن جوامع و پشت سر گذاشتن ساختار های ساده ی دوره ی نوسنگی در دشت ماهیدشت با دو رویداد مهم مواجه می شویم: 1 ظهور سفال منقوش تحت تاثیر سنت سفالی حلف در سرزمین های پست بین النهرین تحت عنوان سفالی جی (J-ware)که شاخص مس و سنگ قدیم ماهیدشت است 2 افزایش ناگهانی استقرارگاهها در دوره ی مس و سنگ قدیم نسبت به دوره ی قبل (نوسنگی جدید)(Upper Neolithic). با توجه به شواهد موجود و وضعیت دشت های مجاور مانند هلیلان،کنگاورو ... در این دوره (پایین بودن تعداد استقرارگاه ها، حضور سنت های محلی و ...) به نظر می رسد که اقوامی آشنا به سنت حلف طی دوره ی مس و سنگ قدیم به این ناحیه مهاجرت کرده و در دشت ماهیدشت ساکن شده اند که نتیجه ی این جا به جایی ظهور سفال جی و افزایش تعداد استقرارگاه هاست.
    Abstract
    Central Zagros which in archaeological studies includes the territory of Kermanshah, Ilam, and Lorestan provinces, has an important role in cultural exchanges between these areas regarding its environmental conditions, the specific geographical conditions, and being located among areas like Mesopotamia, Khoozestan, Azerbaijan, and central parts of Iran. Along with local traditions of the area, the traditions of the adjacent areas can be seen independently or mixed with local ones; therefore the Central Zagros always holds a special place in archaeological studies. The plains of the Zagros which are between the mountains are studied in two categories: the plains which are in the west of Khorasan highway like Mahidasht, Islam-Abad, and etc and the plains which are in the east of Khorasan road like Kangavar, Malayer, and Nahavand. Mahidasht plain which is located in the west of Khorasan road and is near Kermanshah, is the biggest plain of the Central Zagros which regarding prolific and vast fields, rich water resources, and favorable climactic conditions has always been usable for human societies since a long time ago. By the beginning of the Chalcolithic era and with the stabilization of living in a permanent settlement, the movement towards complex societies, and leaving behind the simple structures of the Neolithic era in Mahidasht plain, we face two important events: 1. The appearance of the painted pottery impressed by Halaf pottery tradition in Mesopotamia areas named J-Ware which is the indicator of old Chalcolithic of Mahidasht. 2. The sudden increase of settlements in early Chalcolithic era in comparison to the previous era (Upper Neolithic). Regarding the available instances (the few number of settlements, the presence of the local traditions, and …) and the situation of the adjacent plains like Hulleilan, Kangavar, and etc in this era, it seems that people who were familiar with the Halaf tradition have migrated to this area and settled in the Mahidasht plain in the Chalcothilic era. The result of this migration was the appearance of the J pottery and increase in the number of the settlements.