عنوان پایان‌نامه

توسعه سیاسی و عدالت محوری و تاثیر آن بر ثبات سیاسی ایران



    دانشجو در تاریخ ۳۰ بهمن ۱۳۹۱ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "توسعه سیاسی و عدالت محوری و تاثیر آن بر ثبات سیاسی ایران" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    علوم سیاسی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP3218;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 56377
    تاریخ دفاع
    ۳۰ بهمن ۱۳۹۱

    ثبات اصل نخستین پیشرفت و تکامل هر جامعه ای می باشد.کشورهای درگیر جنگ و بحران های اقتصادی کشورهایی نیستند که بتوانند با فراغ بال برای آینده خود استراتژی تعیین کنند.کشورهایی که در آن نخبگان بر سر حاکمیت با یکدیگر در نزاع دائم به سر می برند از شانس بسیار کمی برای پیشبرد توسعه برخوردارند.همه اینها نشان از اهمیت عنصری دارد که وجود آن می تواند بنیان پیشرفت یک کشور را تضمین کند و آن عنصر ثبات است. از اول انقلاب تاکنون همواره انواع بی ثباتی ها در کشور وجود داشته که انرژی و منابع کشور را به خود معطوف کرده است.بی ثباتی های سیاسی شدید اوایل انقلاب در نتیجه درگیری بین نیروهای سیاسی گوناگون و الزامات برپایی نظام سیاسی جدید و ساختن نهادهای آن و اضافه شدن جنگ تحمیلی هشت ساله به این بی ثباتی ها نمونه های بارزی از این مشکل است.از طرف دیگر نبود اجماع بین نخبگان و گروههای سیاسی در درون حاکمیت باعث شده توان و تمرکز دولت تا حد قابل توجهی به این منازعات معطوف شود.افزون براین مسائل ،در درون کشورهمواره در سطح جامعه بی ثباتی های مختلفی وجود داشته و منازعات شدید بین نخبگان و گروههای سیاسی و عدم تقید به قوانین و نهادهای مبتنی بر قانون اساسی به بی ثباتی های زیادی انجامیده است که مهمترین و تاسف برانگیز ترین آن،رخدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 می باشد. به طور کلی دو دیدگاه مهم و بنیادی در مورد ثبات سیاسی وجود دارد.1.دیدگاهی که معتقد است می توان با امنیتی کردن فضای جامعه و اقتدارگرایی از بالای سرجامعه،ثبات را فراهم کرد حتی اگر به قیمت کاهش مشارکت مردم تمام شود.اصلا مشارکت گسترده توده در امور سیاسی یکی از عوامل بی ثباتی سیاسی است.2.در مقابل دیدگاه اول ،دیدگاهی دیگر معتقد است که شاید بتوان با سرکوب و امنیتی کردن فضا،ثبات اجتماعی را فراهم آورد ولی ثبات هدفی فی نفسه نیست بلکه مقدمه رشد و توسعه یک کشور است و ثبات اجتماعی سیاسی که از انسداد سیاسی فراهم شده باشد حاوی ارزش ماهوی نیست.بحران مشارکت و متعاقب آن بحران مشروعیت و در نتیجه بی ثباتی سیاسی از نتایج این نوع ثبات است.از طرفی اجماع بین نخبگان که فقدان آن یکی از عوامل اصلی بروز بی ثباتی سیاسی است،چیزی نیست که بتوان با اقتدارگرایی و بستن فضای سیاسی آن را به دست آورد.این دیدگاه معتقد است ثبات سیاسی تنها هنگامی حاکم می شود که سطح قابل توجهی از توسعه سیاسی که مستلزم باز کردن فضای سیاسی و مشارکت مردم و گروهها است به وجود بیاید.اگر گروهها و احزاب بتوانند از مجاری قانونی به مطالبات خود دست یابند دیگر دلیلی وجود ندارد که متوسل به خشونت سیاسی شوند.قانون گرایی و پذیرش قواعد بازی یکی از محوری ترین اصول این دیدگاه است. در مجموع همین دو نگرش بنیادی به ثبات سیاسی موجب به وجود آمدن گفتمان های مختلفی در جمهوری اسلامی شد.البته دلیل وجودی تکوین این گفتمان ها مستقیما نگرش آنها به امر ثبات نباشد ولی جهت گیری گفتمانی هر یک بر ثبات سیاسی تاثیر مستقیم داشته است. دولت اصلاحات با تاکید بر توسعه سیاسی به عنوان یکی از تاثیرگذارترین عوامل ثبات سیاسی شروع به کار کرد ولی با این وجود در دوره شاهد بی ثباتی های بسیاری هم در سطح جامعه و هم در سطح سیاست بوده ایم.کم توجهی به مسائل اقتصادی و عدالت محوری چالشهایی را متوجه دولت و کشور کرد.با روی کار آمدن گفتمان عدالت محور که مخاطب خود را در طبقات پایین جامعه می یافت مسائل اقتصادی و بحثهای عدلت اقتصادی به صورت دال های مرکزی این گفتمان خود را نمایان ساخت.دولت نهم و دهم اقدام به عملی کردن بحث های مربوط به عدالت اجتماعی خود ولو با بی توجهی به راهکارهای قانونی را راه حل مناسب برای فائق آمدن بر بی ثباتی سیاسی دانست.این امر نیز خود غفلت از طبقه متوسط و توده شهری را سبب شده و بستر ساز حوادث بی ثبات کننده از جمله حوادث پس از انتخابات 88 شد. هدف اصلی این پژوهش،که به بررسی دوره بعد از انقلاب تا سال 1391 می پردازد،بررسی تاثیر هر یک از این گفتمان ها(به ویژه دو گفتمان اخیر در جمهوری اسلامی)،گفتمان توسعه سیاسی ،گفتمان عدالت محوری،بر ثبات و به ویژه ثبات سیاسی ایران است.این پژوهش به این امر می پردازد که آیا اصولا می توان با تاکید بر یک عامل(به عنوان مثال توسعه سیاسی)و غفلت از عوامل دیگر ثبات سیاسی را تامین کرد.همچنین در ادامه تبیین میکند که چگونه هر یک از گفتمان های بعد از انقلاب که به امر ثبات سیاسی توجه ویژه ای داشته اند با اقدامات و عملکردهایشان،خود عوامل بی ثباتی سیاسی را فراهم آورده اند. با وجود بحث های زیادی که درمورد علل بی ثباتی سیاسی در ایران انجام شده اما تاثیر گفتمان های حاکم در جمهوری اسلامی به ندرت به صورت یک برنامه پژوهشی مشخص و مستقل مورد توجه قرار گرفته است.این پژوهش به طور ویژه به تاثیرات توسعه سیاسی و عدالت اجتماعی بر امر ثبات سیاسی می پردازد.باید خاطر نشان کرد که عوامل داخلی و خارجی بسیاری ثبات سیاسی ایران را مورد تهدید قرار می دهند و ضرورت ایجاب می کند که با شناخت راهکارها و گفتمان های مختلف بتوانیم بر این بی ثباتی ها فائق آمده تا بتوانیم بر مبنای یک جامعه با ثبات نه تنها چشم اندازهای توسعه را ترسیم بلکه به الگویی مستقل حداقل برای کشورهای مسلمان تبدیل شویم،همان گونه که قانون اساسی ما به این امر توجه نشان داده است.
    Abstract
    Stability, progress and development of any society is the first principle. Countries involved in wars and economic crises in countries that are not able to determine Fragh wings over its future strategy. Countries where elites rule over one another in a constant struggle to take the chance of having very little to promote development. All this shows the importance of the element to which it can establish a nation's progress and ensure a stable element. Since the revolution there has always been a country of volatility in the energy and resources of the country have focused. Severe political instability of the early clashes between the various political forces and requirements for setting up a new political system and Eight years of war and build institutions and to add to the instability of examples of this problem. In addition to these issues within the country, there are always different levels of volatility and And severe conflicts between elites and political groups and non-adherence to the laws and institutions of constitutional instability has led many that The most important and the most unfortunate, the outcome of the presidential election is year of 1388. In general, two main views about political stability there. 1. The view that authoritarianism can be security space community, will provide stability, Even if the price is low participation of all people. Basically, mass participation in politics is one of the causes of political instability. 2. In the first view, a view that maybe other oppress and space security, social stability provided, But stability is not a goal in itself but is an introduction to the development of a country And stability of political obstruction, provided it contains no substantive value. Crisis and the subsequent recession and thus contribute to the political instability of the results of this kind of stability. However, the lack of consensus among the elite political instability is a major factor Not something that can be achieved with its political authoritarianism and closure. This view believes that political stability will prevail only when a significant level of political development Which involves opening up the political space and participation of the people and groups come into existence. If their demands are legitimate and parties, so tracts, there is no reason to resort to political violence. Religious law and accepted rules is one of the most important principles of this approach. In total, these two fundamental approaches to political stability caused by different discourse in Iran after the revolution. It may be due to the stable development of the discourse, but not directly their attitude to discourse orientation has a direct effect on political stability. Government reforms, with emphasis on political development as one of the most influential factors of political stability began, However, this period witnessed a lot of volatility, but also at the community level and at the policy level have been. Little attention to economic and social justice issues, understand the key challenges facing the state and the country. Justice discourse centered on working with the contacts in the lower classes of society was discussion of economic issues and economic justice as the central signifier of their discourse revealed. Administration of justice to talk about social justice-oriented practical solution to overcome political instability. This also led to a neglect of the middle class and the urban masses and Platform Builder destabilizing events such as the election was 88. The main goal of this research is to investigate the post-revolutionary period to the year 1391 deals, The effect of each of these discourses (especially two recent debate in the Islamic Republic of Iran), the political development discourse, the discourse of fundamental justice, stability and political stability, especially Iran. This study examines whether it is possible in principle with emphasis on factors (eg political developments) Vghflt other factors can provide political stability. Also explain how each of the discourses that have paid special attention to the political stability by Actions and the actions of their agents to provide political instability. Despite many controversies about the causes of political instability in Iran, But the discourse of the Islamic Republic's rarely a clear and independent research has been. This was particularly the impact on the political development and social justice, political stability deals. Should be noted that many internal and external factors that threaten the political stability of iran, And necessity require that the knowledge of different strategies and discourse, In order to overcome the instability, So on the basis of a stable society, not only in developed countries but for the Muslim to become a model at least. According to this constitution, as we have shown.