عنوان پایان‌نامه

بررسی هویت جنسیتی در آثار ۳ نویسنده ادبیات داستانی نوجوان



    دانشجو در تاریخ ۲۹ بهمن ۱۳۹۱ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "بررسی هویت جنسیتی در آثار ۳ نویسنده ادبیات داستانی نوجوان" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    زبان و ادبیات فارسی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده ادبیات و علوم انسانی شماره ثبت: 4199;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 73610
    تاریخ دفاع
    ۲۹ بهمن ۱۳۹۱
    استاد راهنما
    علی محمد موذنی

    ادبیات کودک و نوجوان نقش مهمی در اجتماعی‌شدن مخاطب خود دارد و بازتاب شرایط جامعه، باورها، سنت‌ها و عقایدی است که ذهنیت و تلقی خوانندگان را از پدیده‌های مختلف بر پایه‌ی آن‌ها شکل می‌دهد. یکی از مهم‌ترین جنبه‌های اجتماعی‌شدن شکل‌گیری مفهوم هویت جنسیتی در ذهن کودک است که در دوران نوجوانی به ثبات می‌رسد. هویت جنسیتی درکی است که فرد از جنسیت خود دارد. این درک معمولا با نقش‌های جنسیتی و ارزش‌های جامعه گره می‌خورد. ادبیات داستانی اجتماعی‌ترین گونه‌ی ادبیات است. آثار ادبیات داستانی کودک و نوجوان ایران، می‌توانند بهترین منبع برای دست‌یابی به تصویری باشد که ادبیات کودک و نوجوان ایران در طول زمان از مفهوم جنسیت ارائه می‌دهد. در این پژوهش برای بررسی هویت جنسیتی در آثاری که نویسندگان ایرانی برای مخاطبان نوجوان آفریده‌اند، آثار هوشنگ مرادی کرمانی، فریدون عموزاده خلیلی و فریبا کلهر انتخاب شده‌ و از هر کدام، پنج اثر تحلیل و بررسی شده‌اند. پیش از تحلیل و بررسی، اصطلاحات و مفاهیمی چون کودکی و نوجوانی، ادبیات کودک و نوجوان و ادبیات داستانی تعریف شده‌اند و سپس تاریخچه‌ای از ادبیات کودک و نوجوان ارائه شده‌است. آن‌گاه آراء نظریه‌پردازان مختلف درباره‌ی هویت جنسیتی و تعاریف و زمینه‌های روانشناسی، فرهنگی و اجتماعی آن بررسی شده است. بررسی هویت جنسیتی در آثار این سه نویسنده با طرح پرسش‌هایی در چهار محور نقش‌های جنسیتی، کنش‌گری، زبان و جنسیت و تعامل‌های جنسیتی صورت گرفته است تا به تصویری برسیم که نشان دهد، آیا آثار این نویسندگان در چارچوب نگاهی کلیشه‌ای به مقوله‌ی جنسیت شکل گرفته و این نگاه در طول زمان دچار تغییر شده است یا خیر؟ هوشنگ مرادی کرمانی در آثارش، با توجه به تجربیات و زندگی شخصی خود، تصویری واقعی از جنسیت ارائه می‌دهد که بازتاب فرهنگ طبقه‌ای است که نویسنده به آن تعلق دارد. نگاه فریدون عموزاده خلیلی به جنسیت متناسب با فضای داستان‌ها، شکل گرفته و اگر در ابتدا نگاهی مبتنی بر کلیشه‌ها بوده، در طول زمان از آن فاصله گرفته است. فریبا کلهر، نگاهی ویژه به جنسیت ندارد و ردپای کلیشه‌های مرسوم جامعه را می‌توان در آثار او دید.
    Abstract
    Children’s literature plays a key role in socialization of its audience. It reflects the society, as well as the beliefs, traditions, and views which constitute a ground for readers’ mindset and the way they perceive different phenomena. One of the most important aspects of socialization is the formation of gender identity in children which will consolidate later during their adolescence. Gender Identity is the perception one has of its own gender. Such perception is often associated with and linked to sexual roles as well as social values. Fiction deals with social concepts more than any other literary genre. Thus, Iranian juvenile fictional works could be considered as the best source to search for representations of gender roles. In this research, I have focused on authors ‘HoushangMoradiKermani’, ‘FereydounAmouzadehKhalili’ and ‘FaribaKalhor’, that is, five literary works from each of them have been reviewed and analyzed. As an introduction to the analysis, terms and concepts such as ‘childhood’, ‘adolescence’, ‘children’s literature’, and ‘fiction’ are defined and a short history of children’s literature is presented in the first part. Then, views of different theoreticians are discussed with regard to gender identity, its definition and its psychological, cultural and social backgrounds. Gender identity is scrutinized in this research by means of bringing up questions in four main pillars including sexual roles, agency, linguistic and gender, andgender-based interactions. These questions help mapping a general image to find out whether, concerning gender, these literary works have been created in a stereotypical context and whether such approach has changed over time. HushangMoradiKermani’s works provide a realistic image of gender, reflecting the culture of the social class he belongs to. FereydounAmouzadehKhalili’s approachin each work, in turn, has been formed in line with the particular setting of the story. While he is more affected by stereotypes in his early works, he has been detached thereof over time. FaribaKalhor has a particular view toward gender. Indeed, social stereotypes could be vividly traced in her works.