عنوان پایان‌نامه

بررسی رابطه هوش و رغبت شغلی با رشته تحصیلی در دانش آموزان مقطع متوسطه



    دانشجو در تاریخ ۱۱ اسفند ۱۳۸۶ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "بررسی رابطه هوش و رغبت شغلی با رشته تحصیلی در دانش آموزان مقطع متوسطه" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    روانشناسی تربیتی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 37491;کتابخانه دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی شماره ثبت: 1308ع
    تاریخ دفاع
    ۱۱ اسفند ۱۳۸۶

    چکیده از آنجا که انتخاب رشته تحصیلی در دوره دبیرستان برای دانش آموزان اتفاقی سرنوشت ساز بوده و حداقل در حال حاضر و در آموزش وپرورش ایران این تصمیم گیری احتمالا مسیر زندگی شغلی و اجتماعی آنها را تغییر می دهد، موضوعی مهم تلقی گردیده و در خور توجه بسیار می باشد. هدف این پژوهش بررسی وجود رابطه میان متغیرهای هوش و رغبت شغلی با انتخاب رشته تحصیلی بود و محقق به دنبال روشن کردن این مطلب بود که سهم واقعی یا به عبارت بهتر میزان پیش بینی کنندگی این دو متغیر یعنی هوش دانش آموز و علاقه شغلی وی در انتخاب رشته تحصیلی تا چه اندازه است. به عبارت دقیق تر چهار هدف اساسی در این پژوهش تعقیب می شد که عبارت بودند از: 1- یافتن رابطه بین هوش و نوع رشته تحصیلی. 2- یافتن رابطه بین رغبت شغلی و نوع رشته تحصیلی. 3- در صورت وجود رابطه، تعیین نوع رابطه هوش و رشته تحصیلی.4- در صورت وجود رابطه، تعیین نوع رابطه رغبت شغلی و رشته تحصیلی. جامعه آماری این پژوهش، دانش آموزان پسر سال دوم مقطع متوسط ناحیه 2 آموزش و پرورش شهر ری بودند که در سال تحصیلی 86-1385 در پایه اول دبیرستان مشغول به تحصیل بودند. برای نمونه گیری در این پژوهش، از روش خوشه ای چند مرحله ای استفاده گردید. بدین ترتیب که پس از مشخص نمودن کلیه مدارس متوسطه منطقه مربوطه و رشته هایی که در آنها تدریس می شد ( علوم ریاضی، علوم انسانی، علوم تجربی، فنی و حرفه ای، کاردانش)، پنج مدرسه که هر یک دارای یکی از رشته های مذکور بود به طور تصادفی انتخاب و از هر مدرسه یک کلاس دوم، به صورت تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. بنابراین افراد نمونه متشکل از 5 کلاس از پایه دوم بود که دانش آموزان هر کلاس، یکی از پنج رشته تحصیلی علوم ریاضی، علوم تجربی، علوم انسانی، فنی و حرفه ای یا کاردانش را انتخاب نموده بودند. برای اندازه گیری هوش دانش آموزان از آزمون ماتریس های پیش رونده ریون، فرم نرمال مخصوص افراد 8 سال به بالا استفاده گردید. این آزمون شامل 60 ترکیب ناکامل است که برای هر یک چند گزینه پیشنهاد شده و آزمودنی باید گزینه درست را برای کامل کردن ترکیب مذکور علامت بزند. ترکیب ها یا معماها از آسان به مشکل مرتب شده اند و هر چه آزمودنی پیش می رود، پیدا کردن گزینه صحیح مستلزم درک روابط پیچیده تری می شود. نمرات حاصل، در 4 گروه مشخص شدند: نمرات 100 و پایین تر: هوش پایین ؛ نمرات 110-101: هوش متوسط ؛ نمرات 120-111: هوش متوسط بالا ؛ نمرات بالاتر از 120: هوش بالا. برای اندازه گیری رغبت شغلی از پرسشنامه رغبت سنج هاللند استفاده شد. این پرسشنامه دارای چهار بخش است که عبارتند از: 1- فعالیت ها 2- تجربه ها 3- مشاغل 4- خودسنجی ها. در هر بخش سوالات مربوط به 6 تیپ شخصیتی (واقع گرا، جستجوگر، اجتماعی، متهور، هنری، قرار دادی)، به طور جداگانه پرسیده می شود و سرانجام دانش آموز در یکی از این تیپ های شخصیتی بالاترین نمره را کسب می کند که تا حدود زیادی تیپ شخصیتی شغلی غالب وی به حساب می آید. هر دو آزمون به صورت انفرادی و در بعضی موارد بصورت دو یا سه نفره و توسط خود محقق در محل مدرسه و همراه با آزمون هوش انجام شد. در هر مورد بعد از تحویل پرسشنامه و پاسخ نامه توضیحات شفاهی در مورد نحوه پاسخ دهی به سوالات ارائه گردید. از آزمون خی دو جهت بررسی رابطه بین هوش و رشته تحصیلی و نیز برای بررسی رابطه بین هوش و رغبت شغلی استفاده گردید.ازآزمون فی کرامر نیز جهت تعیین شدت رابطه بین هوش و رشته تحصیلی و نیز شدت رابطه بین هوش و رغبت شغلی استفاده شد. نتایج حاصل از آزمون خی دو در مورد وجود رابطه بین هوش و رشته تحصیلی در سطح 01/0 معنادار بود، بنابراین با 99 درصد اطمینان می توان گفت بین رشته تحصیلی و ضریب هوشی رابطه معنادا ر و جود دارد. لذا می توان چنین بیان کرد که افراد دارای ضریب هوشی بالا بیشتر بسمت رشته های ریاضی – فیزیک و علوم تجربی گرایش دارند و افراد دارای ضریب هوشی متوسط به سمت رشته های علوم انسانی و فنی – حرفه ای گرایش دارند و افراد دارای ضریب هوشی پایین بسمت رشته کار دانش گرایش دارند. در نتیجه آزمون فی کرامر مقدار شدت رابطه بین دو متغیر رشته تحصیلی و ضریب هوشی برابر با 833. بود که این مقدار در سطح 01/0 معنادار است. نتایج حاصل از آزمون خی دو، حاکی از آن است که بین رشته تحصیلی و نوع تیپ نیز در سطح 01/0 معناداری وجود دارد. بنابراین می توان گفت که دانش آموزان رشته های ریاضی، علوم تجربی بیشتر دارای تیپ جستجو گر هستند و دانش آموزان رشته های علوم انسانی، فنی و حرفه ای و کارو دانش دارای تیپ واقع گرا می باشند. با توجه به نتایج حاصل از آزمون فی کرامر مقدار شدت رابطه بین دو متغیر رشته تحصیلی و نوع تیپ برابر با688. می باشد که این مقدار در سطح 01/0 معنادار است. بنا بر شواهد، به نظر می رسد نتایج پژوهش حاضر با نتایج بسیاری از پژوهش های انجام گرفته توسط دیگران مشابه باشد. به دلیل روش نمونه گیری، و اثر بعضی عوامل مداخله گر مثل آزمون های قبلی، محقق در تعمیم نتایج حاصل به جوامع دیگر احتیاط را لازم می داند. همچنین محقق تحقیق بیشتر در این زمینه را به دلیل اهمیت موضوع و اثر فراگیر آن پیشنهاد می کند.
    Abstract
    ندارد