عنوان پایاننامه
ساختار قدرت سیاسی در دوره پهلوی دوم ۵۷-۴۲
- رشته تحصیلی
- علوم سیاسی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP2164;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 37333
- تاریخ دفاع
- ۲۰ اسفند ۱۳۸۶
- دانشجو
- علی جان مرادی جو
- استاد راهنما
- سیدرحیم ابوالحسنی
- چکیده
- نویسنده از منظر جامعه شناسی سیاسی و با محور قراردادن ساختار قدرت در دوره پهلوی دوم، در صدد پاسخ دادن به این پرسش است که ساختار قدرت سیاسی در دوره پهلوی دوم متشکل از چه افراد، گروه ها و یا سازمان هایی بود؟ در حالی که ساختار قدرت در ایران تمایل به شخصی شدن و تمرکز قدرت داشت، مفروض اساسی نویسنده، این است که ساختار قدرت در دوره پهلوی دوم متشکل از خرده گروه های درون دربار بود. از این رو، تا زمانی که ساختار مزبور تداوم داشت حضور گروه های غیررسمی در درون دربار هم طبیعی بود. نگارنده، ساختار قدرت در دوره پهلوی دوم را به عنوان ساختی متمرکز و شکلی استبدادی توصیف نموده و معتقد است: ساختار سیاسی عصر پهلوی دوم به گونه ای بود که همه قدرت در نهایت به شاه ختم می شد و او را در رأس سلسله مراتب قدرت قرار می داد. نخبگان حاکم نیز قدرت خود را از شاه اخذ می کردند و هر چه به شاه نزدیکتر می شدند از قدرت بیشتری برخوردار می گردیدند. از این رو بود که در روند تصمیم گیری، شخصیت ها بیش از نهادهای حکومتی اهمیت داشتند، چون میزان اعتماد شاه نسبت به یک شخص با میزان نفوذ وی رابطه مستقیم پیدا می کرد. نتیجه مباحث مطروحه، حاکی از آن است که هر چند نخبگان حاکم معمولاً مواضع رسمی قدرت را در اختیار داشتند، ولی این امر لزوماً آنان را به قدرت کارساز و مؤثر مجهز نمی ساخت، بلکه این واقعیت فرد در شبکه وسیع حمایت ها، وابستگی ها، دسته بندی ها و سایر تقسیمات گروهی غیر رسمی بود که میزان قدرت واقعی فرد را تضمین کرده، وی را قادر می ساخت که بر توزیع و تخصیص مواضع اقتدار اعمال نفوذ کند. نمونه عینی این افراد در حلقه درونی دربار قابل مشاهده بود، افرادی چون اشرف پهلوی، اسدالله علم، فرح دیبا و امیرعباس هویدا که توانسته اند همراه با شبکه گسترده اطرافیانشان با سیطره بر نهادهای رسمی ضمن ارتباط نزدیک با دربار و شخص شاه، بر خط مشی حکومت تاثیرگذار باشند.
- Abstract
- The writer from stand point of political sociology and focus on power structure in 2nd Pahlavi dynasty desire to response to this question that what are the main format of political power structure of 2nd Pahlavi Dynasty, i.e persons, groups or organizations? Whereas power structure in Iran tendency toward privatization and concentration of power, the main assumption of writer is power structure in the said period include sub groups inside court. In this regard, up to time of continuation of the said mentioned structure, attendance of non-official groups inside court was a natural phenomenon. The writer stated that power structure in 2nd Pahlavi dynasty was a separate and autocracy basis and believe that: Political structure of Pahlavi Dynasty was in such a way that finally terminated with Shah and he was in the top power triangular. Dominant governors also receive their power from Shah and as they close to Shah , find utmost power. Due to this reason in the process of decision making, persons have more importance in comparison with governmental foundations since Shah had close direct relation with a person. Results of discussed subject show that although dominant governors usually have official power position, but they have no effective power structure necessity and in fact it was reality of person that guarantee their real power in expand network of protection, relations, grouping, etc… and can dedicate power in some special cases. Real samples of these persons were in court and include Ashraf Pahlavi, Asadollah Alam, Farah Diba and Amir Abbas Hoveyda that with around expand network have considerable dominant on official foundation in relation with close contact with Court and Shah and have effect on government policy making. Key words : Mohammad Reza Pahlavi, Power Structure, Non-official groups, 2nd Pahlavy, Political structure.