عنوان پایان‌نامه

شکاف های هنرهای اجتماعی و دولت توسعه گرا در دوران جمهوری اسلامی



    دانشجو در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۳۹۲ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "شکاف های هنرهای اجتماعی و دولت توسعه گرا در دوران جمهوری اسلامی" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    علوم سیاسی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP3528;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 64188;کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP3528;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 64188
    تاریخ دفاع
    ۳۰ شهریور ۱۳۹۲
    دانشجو
    سهراب دکلان
    استاد راهنما
    صادق زیباکلام مفرد

    دولت توسعه گرا مجموعه ای از نهادها و ساختارهای توسعه ای است که توسط نخبگان سیاسی برخی کشورها (ژاپن، کره جنوبی، سنگاپور و تایوان) و تحت شرایطی خاص به وجود آمده است. انگیزه اصلی تشکیل دولت های توسعه گرا احساس عقب ماندگی نسبت به غرب، تلاش در راستای پر کردن این شکاف و ارضای حس ملی گرایی (با عظمت بخشی به کشور با رفع نواقص و عقب ماندگی های کشور) و در نهایت رفع تهدیدهای امنیتی بوده است. اما آماجِ (سویِ حرکتِ) این دولت ها مفهومی به نام توسعه (به خصوص توسعه اقتصادی) تعیین شده بود. این نخبگان با ایجاد ائتلافی بین خود و بخش هایی از جامعه -که از دولت و سیاست های آن پشتیبانی می کردند- و اجماع بر سر مفهومی به نام «توسعه صنعتی» و به وسیله تشکیل نهادها و ساختارهای توسعه ای موفق به ایجاد توسعه در کشورشان شدند. اما در ایرانِ جمهوری اسلامی مفهوم توسعه مورد اقبال قدرتمندترین نخبگان سیاسی کشور (به خصوص شخص رهبر جمهوی اسلامی) نیست و نخبگان مرجع اجتماعی نیز؛ به علت شرایط استبدادی از یک طرف و شکاف های همزمان، شدید و متعدد اجتماعی از طرف دیگر؛ توان برپایی ائتلاف حول محوری از ارزش ها (از جمله توسعه) را در میان خود ندارند. عدم تشکیل این ائتلاف باعث ناتوانی در بسیج ملی توسط آنان برای دستیابی به اهداف توسعه ای شده است. نتیجه این امر عدم تشکیل دولت توسعه گرا است. هدف این پایان توصیف، تبیین و زمینه یابی تاریخی این مشکل بزرگ (عدم تشکیل دولت توسعه گرا و به تبع آن عدم ایجاد توسعه در کشور) است.
    Abstract
    Developmental state is a complex of developmental institutions and structures, established by political elites of some countries (Japan, South Korea, Singapore, and Taiwan) in a specific circumstance. The crucial motivations to construct this kind of state were intention to catch up with the west, nationalism, endeavor to fill the gap between their countries and the west and elimination of security threats. The target of these politicians was “development”, especially economic facet. These elites initiated developmental programs in their countries by formation of a broad coalition among themselves and some factions of society -supporting government and its policies- in the context of a broad consensus on industrialization, and with launching developmental institutions and structures. In contrast with them, in Islamic Republic of Iran the notion of development repeatedly rejected by the most powerful and influential political elites (specifically the supreme leader). Even social reference elites (because of arbitrary rule in one side and simultaneous, multidimensional social gaps, in the other) could not rule out coalition with each other to mobilize society to spur developmental plans. Thus, the consequence is failure to propel the country toward industrialization. The aim of this dissertation is describing, explicating and suggesting a historical explanation for this situation. Keywords: Development, developmental state, arbitrary rule, consensus among elites and Islamic Republic of Iran