عنوان پایاننامه
نقش جنبش دانشجویی در روی کارآمدن گفتمان های دوم خرداد و سوم تیر
- رشته تحصیلی
- علوم سیاسی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP3403;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 61797
- تاریخ دفاع
- ۲۳ شهریور ۱۳۹۲
- دانشجو
- امیرحسین ثابتی منفرد
- استاد راهنما
- صادق زیباکلام مفرد
- چکیده
- در پژوهش حاضر ابتدا خلاصه ای از تاریخچه جنبش دانشجویی کشور از بدو تاسیس دانشگاه تهران در سال 1313 ارائه گشت و بعد از آن با مرور مقاطع حساس و نقاط عطف اقدامات دانشجویان در مبارزه با رژیم پهلوی، به نقش فعال و موثر آنان در جهت تسریع پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 1357 اشاره شد. بعد از پیروزی انقلاب نیز مقاطع تاریخ ساز و مهم دیگر که دانشجویان در آن نقش موثری داشتند مورد بازخوانی قرار گرفت؛ تسخیر لانه جاسوسی امریکا، انقلاب فرهنگی، حضور در جبهه های دفاع مقدس، حضور در جهاد سازندگی و ... بخشهایی از مهم ترین اقدامات دانشجویان بود که در دهه اول انقلاب نمود آشکاری داشت. اما با پایان جنگ تحمیلی در سال 67 و درگذشت امام خمینی در سال 68، به تدریج گفتمان عمومی حاکم بر کشور تغییر می کند و تحت سیاست های جدید بکار گرفته شده در دولت سازندگی، یک طبقه متوسط جدید بوجود می آید. همزمان با این مساله، جمعی از نخبگان جناح چپ که در مرکز تحقیقات استراتژیک نهاد ریاست جمهوری مشغول به تحقیقات خود هستند در پیوند با طبقه متوسط جدید بوجود آمده، مطالبات مدرنی را مطرح می سازند که عمده آنها را توسعه سیاسی و جامعه مدنی شکل می دهد، همزمان با این مساله توده مردم نیز که از سیاست های دولت سازندگی به تنگ آمده اند، در انتخابات ریاست جمهوری سال 76 به شعار آزادی سید محمد خاتمی پاسخ مثبت می دهند و اینگونه است که خاتمی می تواند با پیوند زدن مطالبات توده مردم، نخبگان، روشنفکران، طبقه متوسط جدید و ... به عنوان نماد تغییر وضع موجود، بر مسند ریاست جمهوری بنشیند. اما نکته حایز اهمیت اینجاست که جنبش دانشجویی (با محوریت دفتر تحکیم وحدت) در سالهای منتهی به دوم خرداد 76 نقش توزیع افکار روشنفکران را به عهده می گیرد و طی این مدت تبدیل به تریبون عمومی بیان خواسته های طبقه متوسط جدید می شود. آنها در ستادهای محمد خاتمی نیز نقش فعالی را برعهده می گیرند و در به عرصه کشاندن وی در این انتخابات نقش حایز اهمیتی دارند اما هیچ کدام از اینها به معنای این نیست که تنها دلیل انتخاب خاتمی در دوم خرداد 76 و مسلط شدن گفتمان وی بر عرصه سیاسی- اجتماعی کشور، دلیل در حمایت نخبگان و طبقه متوسط از وی دارد، بلکه باید اذعان داشت زمانی طبقه متوسط و نخبگان می توانند گفتمان دوم خرداد را بر مسند ریاست جمهوری ببینند که محمد خاتمی در اقدامی هوشمندانه با مطرح کردن بسیاری از مطالبات مردم در ان برهه مانند «آزادی» و تبدیل شدن خو د به عنوان نماینده تغییر، توانست با رای اکثریت ملت (توده) به پیروزی دست یابد. شاید همانطور که در فصل سوم نیز توضیح داده شد، دقیق ترین تحلیل در این باره را دکتر حسین کچوییان ارائه داده است: « آن تحلیل که آقای هاشمی طبقات بالا و طبقات سکولار را در این کشور پروار کرد، درست است ولی لایهای که آقای هاشمی بوجود آورد قدرت و قابلیت آن را نداشت که دوم خرداد 76 را به وجود آورد. دوم خرداد 76 محصول طبقات متوسط به پایین بود نه متوسط به بالا، آن چیزی که طبقات متوسط رو به پائین دنبالش بودند نفی سیاستهای هاشمی بود و خواسته آنها جایگزینی و اصلاح آن سیاستها در قلمرو اقتصاد بود نه در قلمرو سیاست .» این مساله به نوع دیگری در سوم تیر 84 نیز خود را نشان داد. در این انتخابات محمود احمدی نژاد در حالی توانست بر رقیب نامدار و قدر خود هاشمی رفسنجانی غلبه کند که نمی توان حمایت بخش های قبال توجهی از دانشجویان مسلمان از وی را علت نهایی پیروزی وی در انتخابات دانست. اگر چه این موضوع یکی از علل مهم و موثر پیروزی او محسوب می شد و بدنه فعال و جوان حامی سوم تیر توانست تا اندازه فراوانی در رای آوردن احمدی نژاد موثر واقع شود اما علت اصلی پیروزی وی را باید در پیوند زدن خواسته های اصلی توده مردم و بخشهایی از نخبگان و جوانان کشور دانست. احمدی نژاد که به خوبی توانسته بود با غیریت سازی و متفاوت نشان دادن خود با شرایط موجود، رای اکثریت مردم را به خود جذب کند، از حمایت های بسیاری از نخبگان و بویژه جنبش دانشجویی در دانشگاه ها نیز برخوردار بود؛ اما نکته اصلی آنجاست که وی توانست بر بستری اجتماعی از مطالبات عمومی حرکت کند که همان مطالبه «عدالت» بود. یعنی اگر تغییر و تحولات سالهای قبل از 84 و پر رنگ شدن گفتمان عدالتخواهی در عرصه دانشگاه ها و جامعه نبود، شاید احمدی نژاد با طرح این مساله نمی توانست چندان اقبال عمومی به سوی خود کسب کند اما تلاش های دانشجویان و قبل از آنها، بیانات مکرر رهبر انقلاب در شکستن فضای عمومی و طرح مساله عدالت، منجر شد تا در سال 84 احمدی نژاد بتواند با در دست گرفتن پرچم عدالتخواهی، ثمره سالها تلاش برای عمومی کردن مطالبه عدالت در میان مردم را برچیند و با حمایت توده های مردم و جوانان و دانشجویان به عنوان رییس جمهور جدید جمهوری اسلامی ایران انتخاب شود. بدین ترتیب می توان گفت در این دو انتخابات بزرگ، طبقه متوسط جدید و حتی دانشجویان نقش موثری داشتند اما نقش «تعیین کننده» نداشتند، بدین معنا که هر دو رییس جمهور زمانی موفق به کسب اکثریت مردم شدند که توانستند با توده مردم و خواست آنها همراهی کنند و تبدیل به نماد تغییر در افکار عمومی نسبت به وضع موجود شوند.
- Abstract
- چکیده انگلیسی ندارد.