عنوان پایاننامه
نقش باستانشناسی در ارتقا فرهنگی در بافتهای تاریخی شهری :مطالعه مورد سنین ۱۵-۱۲ سال در محله عودلاجان تهران
- رشته تحصیلی
- باستان شناسی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده ادبیات و علوم انسانی شماره ثبت: 1948;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 59570
- تاریخ دفاع
- ۲۸ تیر ۱۳۹۱
- دانشجو
- آزاده حجازی فر
- استاد راهنما
- هایده لاله
- چکیده
- امروزه اکثر بافت های تاریخی شهری از جمله بافتهایی محسوب می شوند که نیازمند رسیدگی هایی جهت رسیدن به شرایط قابل قبول می باشند زیرا زندگی در این بافتها امروزه دشوار شده است .ساکنان این گونه بافتها به دلیل عدم اعمال تغییرات مقتضی زندگی روزمره معاصر و نیز کاستی ها و نارسایی های زیربافت های شهری ناگزیر به ترک بافت می شوند . به دنبال فروپاشی بافت اجتماعی،بافت کالبدی نیز تخریب می شود. اما این تنها مشکل اصلی آنها نیست بلکه چالش اصلی در چگونگی حفظ ارزش های تاریخی بافت و متناسب کردن آن با زندگی امروز و فرداست. هدف از نگارش این پایان نامه نیز، معرفی نقش و سهم باستان شناسی به عنوان شاخه ای از دانشهای میان رشته ای در ارتقاء فرهنگی در یکی از همین بافتهای تاریخی می باشد. از آنجا که کار در یک بافت تاریخی جز در پی شناخت صحیح و جامع از آن بافت امکان پذیر نیست بنابراین سعی کردیم که در یکی از فصول این رساله به وضعیت گذشته و حال بافت مورد مطالعه که محله ی عودلاجان تهران می باشد بپردازیم.در اینجا سعی شد که مطالعه،تمام جنبه های کالبدی،کارکردی،اجتماعی و فرهنگی،اقتصادی و سازمان فضایی را در بر بگیرد. سپس سعی کردیم تا مخاطبان خود را که در دوره ی پایان کودکی و شروع نوجوانی قرار می گیرند را شناخته و سپس با موضوع آشنا کرده،آنها ر ا علاقه مند سازیم و ایشان را به سمت مطالعات هدایت شده در این زمینه سوق دهیم. مخاطبان ما در این پایان نامه کودکان و نوجوانان نیستند،بلکه مربیان و برنامه ریزانی هستند که مستقیما در راستای معرفی میراث فرهنگی و باستان شناسی به دانش آموزان،فعالیت می کنند. واژگان کلیدی:بافت تاریخی شهری،،محله ی عودلاجان،،کودک و نوجوان،باستان شناسی مقدمه عودلاجان در دو سده ی گذشته یکی از مناطق فرهنگی و اعیان نشین تهران بوده که به تدریج از اهمیت فرهنگی و تاریخی آن کاسته شده و به دست فراموشی سپرده شده است. با توجه به این مساله درصدی از مردم اصیل این محله به مناطق دیگر مهاجرت کرده اند و مردمی از قومیت های مختلف در این منطقه ساکن شده اند؛تا جایی که منطقه دچار گوناگونی فرهنگی شده و اصالت خود را از دست داده است. میراث فرهنگی این محله نیز دستخوش آسیب های فراوان و در موارد زیادی نابودی شده است.با توجه به اینکه کودکان و نوجوانان سرمایه های آینده ی یک کشورند.در جوامع پیشرفته و یا در حال رشد، برای رسیدن به توسعه ی پایدار،بر روی این نیروهای بالقوه، سرمایه گذاری کرده،برای آینده برنامه ریزی می کنند. بی شک نگاه به آینده نیز جز در پس کسب شناخت درست از امروز و درک آنچه که در گذشته روی داده است،امکان پذیر نخواهد بود. در همین راستا و با توجه به اینکه سنین بین 12 تا15 سالگی دوران شکل گیری هویت فردی و شخصیت فرهنگی در انسان است و این دوران همراه با یادگیری و کنجکاوی و کندو کاو و جست و جو گری می باشد و باستان شناسی به دلیل جذابیت ذاتی خویش نزد مخاطب کودک و نوجوان از یک سو با تاکید بر آشنایی و شناساندن گذشته و هویت یابی در این سنین و از سوی دیگر به رشد توانایی های گوناگون زیستی و روانی چون رشد شناختی واجتماعی افراد کمک شایانی می کند، نگارنده در این رساله تلاش کرده است که با در نظر گرفتن شرایط کنونی محله ی عودلاجان و نیز تجربه ای که در سالهای اخیر در امر آموز ش بدست آورده با رویکردی آموزشی و پژوهشی مهمترین هدف خود را پرورش اندیشه ی کودکان و نوجوانان این محله با تاکید بر باستان شناسی در جهت ارتقای سطح فرهنگی جامعه و با بهر ه جویی از یادگارهای فرهنگی و طبیعی قرار دهد. بر همین اساس، در پژوهش حاضر، با در نظر گرفتن آنچه گفته شد در پی دستیابی به اهداف زیر می باشم: 1- آسیب شناسی منطقه در حوزه میراث فرهنگی 2- درونی کردن فرهنگ و نگرش فرهنگی و نیز ایجاد زمینه شناخت میراث فرهنگی در میان نوجوانان این منطقه با بهره گیری از توانمندیهای فرهنگی منطقه 3- شناخت مخاطبان مورد نظر از دیدگاه روان شناسی رشد 4- محور قرار دادن باستان شناسی در جهت رشد خلاقیت و ایجاد توانایی های مختلف اعم از جسمی- حرکتی،ذهنی – ادراکی،عاطفی- اجتماعی در کودکان و نوجوانان و کمک به شکوفایی توانمندیهای ایشان. 5- زمینه سازی به منظور نگهداری از یادگارهای فرهنگی و احترام گذاشتن به آنها. 6- زمینه سازی به منظور ایجاد همفکری، همراهی و همکاری برای پیوستن به جامعه ای بزرگتر از سطح محله با پاسداشت ارزشهای ملی و فرهنگی. یکی از فرضیاتی که در پژوهش حاضر مطرح می شود این است که آیا می توان در یک بافت تاریخی زمینه شناخت میراث فرهنگی را در میان نوجوانان آن منطقه ایجاد کرد. در واقع می توان گفت که ما می توانیم با بهره گیری از توانمندیهای فرهنگی یک بافت تاریخی زمینه شناخت میراث فرهنگی را در میان نوجوانان آن ایجادکنیم و یا فرضیه ی دیگری که بررسی آن در این پژوهش، شایسته به نظر می رسد آن است که چگونه می توان زمینه سازی لازم را به منظور نگهداری از یادگارهای فرهنگی و احترام گذاشتن به آنهادر بین نوجوانان در بافت های تاریخی به وجود آورد که در این رساله ما با برگزاری کارگاه های مختلف باستان شناسی و طراحی بازدیدهای هدفمند دانش آموزی،شامل بازدید از موزه ها، مناطق ممتاز فرهنگی،نمایشگاه های گوناگون و مرتبط با حوزه ی میراث فرهنگی در بافتهای تاریخی با هدف درونی کردن فرهنگ و نگرش فرهنگی و نیز ایجاد زمینه ی شناخت میراث فرهنگی در میان کودکان و نوجوانان و در نهایت زمینه سازی برای احراز هویت ملی می توانیم زمینه سازی لازم را برای نگهداری از یادگارهای فرهنگی و احترام به آنها در بین نوجوانان در بافت تاریخی به وجود آوریم. در اینجا لازم به ذکر است که بیشتر آموزشها و آشنا سازی های ما در سطح محله در مرکز آموزشی دخترانه سعدی صورت گرفته است.اینکه چرا این مرکز به عنوان محلی برای اجرای برنامه و نیز ارزشیابی در نظر گرفته شد،دلایلی داشت از جمله اینکه: در هیچ مرکزی به جز این مرکز،امکان کاملی برای اجرای برنامه هایی در این سطح وجود نداشت و دلیل آن،عدم موافقت و همنوایی سیستم آموزش و پرورش منطقه ی 12 تهران بود.در این مرکز گروه طرح های خود را به صورت آزادانه پیاده کرد. بسیاری از بازدیدهای این مرکز را ما در راستای اهداف دروس تاریخ و اجتماعی توسط خانه ی کودک،اندیشه و میراث فرهنگی و با همکاری گروه مهندسین مشاور باوند پیگیری کردیم که عمده آنها در قالب طرح بازدیدهای هدفمند دانش آموزان کشور از موزه ها و مکان های تاریخی به انجام رسید. اما در این میان،آنچه پژوهش و کار در محله ی عودلاجان شهر تهران را مهم می سازد موقعیت مهم عودلاجان در دو سده ی گذشته و انحطاط تدریجی و گسترده ی آن (به لحاظ بافت تاریخی و مردمی)می باشدکه می توان به عنوان یکی از مهمترین راهکارها نوجوانان منطقه را نسبت به میراث فرهنگی خود آگاه و حساس کرد تا در چشم انداز آینده با برنامه ریزی درست و افزایش این نوع فعالیت ها از نابودی هر چه بیشتر میراث این منطقه جلوگیری کنیم.
- Abstract
- Today most of the historical sites are considerd to require intervention to achieve conditions that are acceptable because life is difficult in this context today. Residents of these tissue due to lack of appropriate changes of their contemporary life and also the short coming and prematurity of the urbon have to leave the tissue. Following the collapse of the social tissue skeletal tissue is also destroyed. But their main problem is not only a major challenge in how to preserve the historical role and fabric role and fit them with life in present and future. The purpose of the thesis also introduces the role and contribution of archeology as a branch of knowledge in interdisciplinary cultural promotion which is in one of the historical context. Since working in a historical context without correct and comprehensive understanding of tissue is not possible so in one of the chapters of this thesis we tried to study about past time and present time of oudlajan neighborhood. We tried to study all aspects of physical and functional ad social, cultural, economic and spatial organization then tried to know our audience who are at the end of period of their childhood and starting of their adolescence and make them familiar to the subject and make them interested in conductive studies in this field. In this thesis kinds are ont our oudience, our oudience are educators and planners who are directly working for introduction of cultural heritage and archeology. *** Key words: Fabric historical city. Oudlajan neighborhood. Kids and Adolescents. Archeology