عنوان پایان‌نامه

مطالعه اثر تغدیه بره موم بر عملکرد گوساله‏های شیرخوار هلشتاین



    دانشجو در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۹۱ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "مطالعه اثر تغدیه بره موم بر عملکرد گوساله‏های شیرخوار هلشتاین" را دفاع نموده است.


    محل دفاع
    کتابخانه مرکزی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی شماره ثبت: 5384;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 58340
    تاریخ دفاع
    ۱۹ دی ۱۳۹۱

    هدف از انجام این پژوهش بررسی اثرات بره موم در شیر گوساله های شیرخوار هلشتاین بر عملکرد رشد،فراسنجه های پلاسمای خون و هماتوکریت، فراسنجه های شکمبه ای، میزان مصرف خوراک، رفتار مصرف خوراک و قابلیت هضم مواد مغذی،اسکور مدفوع و سلامت بود. تعداد 40 راس گوساله های ماده شیرخوار با میانگین وزنی 1±41 کیلوگرم به طور تصادفی از 1± 13 تا 65 روزگی به طور تصادفی به چهار جیره غذایی اختصاص داده شدند که شامل جیره اول: شاهد(بدون موننسین در استارتر و بدون بره موم در شیر) جیره دوم : استارتر بدون موننسین و پودر بره موم در سطح ppm ??? به صورت محلول در شیر جیره سوم: استارتر بدون موننسین و پودر بره موم در سطح ppm???? به صورت محلول در شیر جیره چهارم : استارتر حاوی موننسین و بدون بره موم در شیر بودند.گوساله ها در جایگاه انفرادی نگه داری شدند و دسترسی آزاد به آب و خوراک آغازین(از یک هفتگی) داشتند.گوساله ها در سن 56 روزگی از شیر گرفته شدند و برای رفع استرس ناشی از شیرگیری تا سن 65 روزگی در جایگاه انفرادی نگه داری شدند. این آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تیمار(جیره آزمایشی) و 10 تکرار(گوساله) در هر جیره انجام شد.میزان مصرف ماده خشک روزانه و افزایش وزن، اندازه گیری ارتفاع جدوگاه و خون گیری هر 14 روز یکبار تا پایان آزمایش انجام شد.نمونه گیری از مدفوع جهت اندازه گیری قابلیت هضم بعد از شیرگیری گوساله ها انجام شد.نمونه گیری از مایع شکمبه جهت اندازه گیری فاکتورهای شکمبه ای در اواخر آزمایش انجام شد. بررسی رفتار مصرف خوراک در یک دوره 24 ساعته انجام شد. اسکور سلامت و قوام مدفوع هر روز صبح بررسی می شد. میانگین خوراک مصرفی در دوره بعد از قطع شیر معنی دار بود (01/0p< )، به طوری که تیمار چهار کمترین میزان مصرف خوراک را داشت و اختلاف آن با سه تیمار دیگر معنی دار بود ولی اختلاف تیمار های یک الی سه با هم معنی دار نبود. میانگین خوراک مصرفی در کل دوره آزمایش برای تیمار یک الی چهار به ترتیب 51/1115، 24/1034، 76/1054، 81/920 گرم در روز بود و تجزیه واریانس مربوط به این زمان نشان می دهد که اثر تیمار معنی دار بوده است (05/0p< )، به طوری که تیمار یک(شاهد) بیشترین میزان مصرف خوراک را داشت و تیمار چهار(استارتر حاوی موننسین) کمترین میزان را داشت. میانگین وزن برای تیمارهای 1،2،3،4 به ترتیب 67/64 ، 84/60 ، 89/64 ، 25/62 کیلوگرم بود به طوری که گروه سه بیشترین میزان وزن و گروه دو کمترین میزان وزن را داشتند.از لحاظ افزایش وزن روزانه اختلاف معنی داری بین گروه های آزمایشی وجود نداشت(05/0p>)، از لحاظ بازده مصرف خوراک اختلاف معنی داری بین جیره ها وجود نداشت(05/0p>)، هر چند که گروه سه از لحاظ عددی بازده خوراک بالاتری داشت. بین جیره ها از لحاظ قابلیت هضم ماده آلی، ماده خشک و دیواره سلولی اختلافی وجود نداشت(05/0p> ). از لحاظ ارتفاع جدوگاه در کل دوره آزمایش بین جیره ها اختلاف معنی داری وجود داشت و گروه سه بیشترین میزان ارتفاع جدوگاه را در کل دوره های آزمایش، میانگین دوره شیرخوارگی و دوره پس از شیرخوارگی داشت(01/0p< ). میانگین قد برای گروه های 1،2،3،4 به ترتیب ??/??، ??/?? ،??/?? ، ??/?? سانتی متر به طوری که گروه سه بیشترین و گروه یک کمترین ارتفاع جدوگاه را داشتند.از نظر اسکور سلامت که شامل ترشحات بینی و سرفه زدن بود و اسکور قوام مدفوع اختلافی بین جیره ها وجود نداشت (05/0p> ). از نظر رفتار مصرف خوراک بین جیره های آزمایشی اختلافی وجود نداشت(05/0p> ). هیچ اختلافی بین جیره های آزمایشی از نظر تاثیر بر فاکتورهای شکمبه ای دیده نشد(05/0p> ). از نظر تاثیر گروه های آزمایشی بر فاکتورهای هماتوکریت، بین گروه ه ها تمایل به معنی داری وجود داشت به طوری که میزان هموگلوبین،گلبول قرمز و درصد هماتوکریت در گروه یک در مقایسه با سایر گروه ها بالاتر بود ولی میزان گلبول سفید و لنفوسیت ها در گروه سه بیشتر از سایر گروه ها بود. از لحاظ فاکتورهای پلاسمای خون، بین گروه های آزمایشی اختلاف معنی داری وجود داشت(01/0p< )، به طوری که میزان آلبومین در گروه سه درکل دوره آزمایش از سایر گروه ها بیشتر بود. میانگین آلبومین برای گروه های 1،2،3،4 به ترتیب 13/6، 63/5 13/6 ،66/5 گرم در دسی لیتر بود. میزان پروتئین خون در کل دوره آزمایش تمایل به معنی داری داشت به طوری که در گروه سه بیشتر از سایر گروه ها بود.میزان ایمنوگلوبولین G در کل دوره آزمایش در گروه سه بیشتر از سایر گروه ها بود(01/0p< ). میزان گلوکز و میزان تری گلیسرید فقط در دوره پس از شیرخوارگی بین گروه ها اختلاف داشت(01/0p<) و در گروه چهار و سه به ترتیب کمترین میزان بود. در نهایت با توجه به تاثیر مثبت بره موم بر عملکرد گوساله ها و همچنین بهبود سیستم ایمنی در مقایسه با موننسین که یک افزودنی سنتتیک می باشد توصیه می شود در خوراک گوساله های شیرخوار از بره موم در سطحppm 1000 در هر کیلوگرم شیر مصرفی استفاده شود.
    Abstract
    The object of this study was to evaluate the effect of propolis in the milk on the performance, blood plasma and hematocrit metabolits, rumen fluid metabolits, dry matter intake, dry matter intake behavior, digestibility, fecal score and health score in Holstein suckling calves.40 Hosltein calves (female) with 41±1 kg from 13±1 until 65 days old were specified to one of each treatment. Treatments included 1) control (without monensin in starter and without proplis in milk).2) starter without monensin and 500ppm soluble propolis powder in milk.3) starter without monensin and 1000ppm soluble propolis powder in milk. 4) Monensin in starter and without propolis in milk.The calves were housed in individual hutch and had free access to water and starter (from 7 days old). Calves weaned in 56 days old.In order to cease the stress of weaning, calves stayed in their boxes to 65 days old.This experiment planed in complete randomized design with 4 treatments (diets) and 10 replicates (calves) in each treatment.Individual dry matter intake were measured daily, and weight gain, width height, blood sampling conducted every 14 days.Fecal sampling for the digestibility measuring conducted after weaning.Rumen fluid sampling conducted at the end of experiment. Dry matter intake behavior surveyed in 24 hours period.Both fecal and health score conducted daily in the morning.There was significant difference between treatments for dry matter intake after suckling period (p<0.01)in this period treatment 4 had the lowest dry matter intake and its difference was significant with other groups,but the differences between groups 1-3 wasn’t significant. Means feed intake in whole period for treatments 1-4 were 1115.51, 1034.24, 1054.76, 920.81 g/d.The results showed that the differences between treatments were significant(p<0.05) and the treatment 1(control) had the highest dry matter intake and treatment 4(monensin in starter) had the lowest dry matter intake. According to body weight in the whole experiment, there was a significant difference between treatments (p<0.01). Means body weight for treatments 1-4 were 64.67, 60.84, 64.89, 62.25 kg.The highest body weight was for treatment 3 and the low body weight was for treatment 2.There was no significant difference between treatments in terms of average daily gain (p>0.05).Although the feed efficiency was higher in treatment 3 in compare of other treatments, there was no significant difference between treatment(p>0.05).Apparant digestibility of OM,DM and NDF between treatments had no significant discrepancy. (p>0.05).Treatment 3 had the highest wither height in the whole period, mean of suckling and after suckling period (p<0.01).Means wither height in whole period for treatments 1-4 were 81.67, 82.75, 83.96, 82.44 cm.According to health score which included cough score and nasal score, and fecal score, there were no significant differences between treatments.(p>0.05).Dry matter intake behavior between treatments had no significant difference and treatments didn’t have any difference in terms of rumen fluids. (p>0.05).Treatment 1had the highest hemoglobin, red blood cell and percent of hematocrit and treatment 3 had the highest white blood cell and lymphosyte Although these differences had a trend to significance.In terms of plasma metabolite, there were significant differences between treatments.Albumin had the highest level in treatment 3 in whole period (p<0.01).Means albumin for treatments 1-4 were 6.13, 5.63, 6.13, 5.66 gr/dl.protein plasma had a trend to significance and in treatment 3 was higher than other groups.Immunoglobullin G was highest in treatment 3 (p<0.01).Glucose and triglyceride was significant between treatment(p<0.01) only after weaning period and in treatment 4 and 3 was lower in order.The results revealed the positive effect of propolis on the both performance and immune system of suckling dairy calves in compare of monensin which is synthetic additive.So it is recommended to utilize 1000ppm propolis in per kg milk in suckling calves.