عنوان پایان‌نامه
یک تحقیق روان درمانی هستی گرایانه بر هستی های سرسخت: قهرمانان توماس هاردی و آزادی انتخاب آنها
- رشته تحصیلی
- زبان وادبیات انگلیسی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده زبانها و ادبیات خارجی شماره ثبت: 1572/2;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 54056
- تاریخ دفاع
- ۲۹ شهریور ۱۳۹۱
- دانشجو
- هومان مهرابیان
- استاد راهنما
- مریم سلطان شهدتاج بیاد
- چکیده
- چکیده روان درمانی هستی گرایانه یک روش تحلیل منش میباشد که در دو جنبش فلسفی قرن بیستم ریشه دارد، یعنی پدیدار شناسی و هستی گرایی. به پیروی از اصول ژان پل سارتر، روان درمانی هستی گرایانه به آزادی مطلق فرد در ساختن دیدگاه شخصی خویش اعتقاد دارد. اما این آزادی با مسئولیت سنگین به همراه است. مقابله با مسئولیت های زندگی ناچاراً اضطراب و احساس گناه بوجود می آورد. تمرکز اصلی روان درمانی هستی گرایانه بر روی برخورد شخصی افراد با این اضطراب و احساس گناه میباشد. برخی افراد ممکن است انتخاب کنند تا برای خود معانی "معتبر" و اهداف خوشایند بسازند، در حالیکه برخی دیگر ممکن است تصمیم بگیرند تا کاملاً از اعمال مسئولانه دوری کنند. در هر دو حالت، این فرد است که سبک زندگی خود را برگزیده است نه هیچ گونه نیروی جبری بیرونی. رمان های توماس هاردی معمولاً جبرگرایانه توصیف میشوند که از معیار های جنبش ادبی طبیعت گرایی پیروی میکنند. شخصیت های هاردی عرفاً قربانی های قدرت هایی مخرب، مقدر و کنترل ناپذیر همچون سرنوشت ترسیم شده اند. اما این تحقیق با چنین افکار جا افتاده ای ضدیت میکند و در عوض پیشنهاد میکند که این شخصیت ها با تصمیم های شخصی در زندگیشان سرنوشت های خود را میسازند. هدف این تحقیق اعمال نظریه های روان درمانی هستی گرایانه – بر گرفته از کتاب "روان درمانی هستی گرایانه" از اروین دی یالوم و تعدادی متفکر دیگر همچون اریک فروم و ارنستو اسپینلی – بر روی قهرمانان دو اثر "شهردار کاستربریج" (1886) و "تس دربرویل" (1891) هاردی میباشد. اضطراب و احساس گناه داده های اجتناب ناپذیر هستی انسان میباشند. این تحقیق قصد دارد تا نشان دهد که زندگی های مایکل هنچارد و تس دربیفیلد آنگونه که هستند به دلیل طرز برخورد شخصی آنها در برابر این داده ها و همچنین تصمیم های شخصی آنها میباشد. بنابراین تلاش این تحقیق تحلیل و بررسی این دو شخصیت میباشد. به کلامی دیگر، این یک پژوهش بر محتوای این دو رمان است، نه مؤلف، نه ساختار و نه مخاطب آنها. .
- Abstract
- Abstract Existential psychotherapy is a method of character analysis that is rooted in two twentieth-century philosophical movements, namely phenomenology and existentialism. Following the principles of Jean-Paul Sartre, existential psychotherapy believes in the absolute freedom of individuals in constructing their own personal perspectives. This freedom, however, is accompanied with heavy responsibility. The confrontation with the responsibilities of life unavoidably generates anxiety and guilt. The subjective handling of this anxiety and guilt by each individual is the central concentration of existential psychotherapy. Some individuals may choose to create ‘authentic’ meanings and set pleasing goals for themselves, whereas some may decide to totally avoid taking responsible actions. In either case, it is solely the individual who has chosen his or her own lifestyle, not any external deterministic force. The novels of Thomas Hardy have usually been described as deterministic, following the criteria of the literary movement of naturalism. Hardy’s characters have conventionally been demonstrated as victims of destructive, pre-determined and uncontrollable influences such as fate. This study, however, opposes such established notions and proposes, instead, that these characters construct their own respective destinies by means of the personal choices that they make in their lives. The purpose of this research is to apply the concepts of existential psychotherapy – as are expounded by Irvin D. Yalom in his Existential Psychotherapy and a number of other thinkers such as Erich Fromm and Ernesto Spinelli – on the respective protagonists of Hardy’s: The Mayor of Casterbridge (1886) and Tess of the d’Urbervilles (1891). Anxiety and guilt are inevitable givens of human existence. This research aims to demonstrate that the respective lives of Michael Henchard and Tess Durbeyfield are as they are due to their personal stance toward these givens and also their personal decisions. This paper, thus, strives to explore and examine these characters. In other words, it is an investigation of the contents of these two novels, rather than their author, their formal construction or their reader. Keywords: Irvin D. Yalom, anxiety, guilt, freedom, responsibility, choice, responsibility avoidance
