عنوان پایاننامه
نقش اعمال خشونت سازمان یافته توسط دولت پهلوی دوم و مخالفین آن بر توسعه سیاسی ایرانی
- رشته تحصیلی
- علوم سیاسی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP3270;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 56608
- تاریخ دفاع
- ۲۸ شهریور ۱۳۹۱
- دانشجو
- پیمان رضایی زاده
- استاد راهنما
- سیداحمد موثقی گیلانی
- چکیده
- توسعه سیاسی که نقش گسترش یافته حکومت ها، بالا بردن مشارکت سیاسی و توانایی رژیم ها بر حفظ نظم در شرایط تحولات پرشتاب وهمچنین رقابت بین دسته های سیاسی، طبقات و گروههای قومی بر سر قدرت و نیز رقابت در منزلت اجتماعی و ثروت می باشد، شرایطی است که هر جامعه ای درصدد دستیابی به آن است اما توسعه سیاسی در برخی از جوامع به موانعی بر میخورد که از تحقق آن جلوگیری میشود به ویژه در جوامع دیکتاتوری. همواره بحث توسعه سیاسی در ایران و موانع پیش روی آن، به خصوص در طول دو قرن گذشته و با افزایش ارتباط با خارج به ویژه با دنیای غرب، در محافل و ادوار مختلف مورد مناقشه دولت های حاکم و رجال سیاسی آزاد اندیش بوده است. وجود حکومت ها و قدرت های مطلقه را می توان از جمله موانع موجود بر سرراه توسعه سیاسی در ایران دوره پهلوی دوم دانست. همچنین، در کنار وجود دولت مطلقه، پدیده قابل تاملی که حاکم بر فضای سیاسی و جامعه ایران در عصر دودمان پهلوی بود، خشونت های سازمان یافته است. عصر پهلوی اول که به عنوان دولت مطلقه شناخته شده است جامعه را درگیر خشونت گسترده ای ساخت. این خشونت ادامه یافت و در عصر پهلوی دوم نیز با شدت بیشتری اعمال شد به شکلی که مکانیزم های حکومت مردمی را که در جوامع اروپایی در مرحله دوم توسعه بدان دست یافته بودند، عملاً از کار انداخت. در قبال خشونت دولتی محمد رضا شاه، گروه های ناراضی و مخالف دولت نیز برای دست یابی به توسعه سیاسی خود را ناگزیر از دست زدن به خشونت می دانستند. در قبال خشونت ناراضیان مخالف، دولت محمدرضا شاه تصور می کرد که باید ناگزیر برای حفظ موقعیت خود به سرکوب وافزایش قدرت نظامی امنیتی خود بپردازد. با توجه به موارد بالا و نقش و تاثیر منفی و زیان بار سرکوب و خشونت و اقتدارگری بر فضای سیاسی هر کشور، این رساله درصدد است آثار زیان بار خشونت سازمان یافته از سوی دولت در عصر پهلوی دوم و گروه های مخالف بر توسعه سیاسی در ایران را بررسی و نتیجهگیری نماید.