عنوان پایان‌نامه

سازشناسی فرهنگی موسیقی دستگاهی ایران (بررسی تغییرات فرهنگی آن از ۱۳۰۴ تا امروز)



    دانشجو در تاریخ ۱۴ تیر ۱۳۹۱ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "سازشناسی فرهنگی موسیقی دستگاهی ایران (بررسی تغییرات فرهنگی آن از ۱۳۰۴ تا امروز)" را دفاع نموده است.


    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 57246;کتابخانه دانشکده علوم اجتماعی شماره ثبت: رس 4561
    تاریخ دفاع
    ۱۴ تیر ۱۳۹۱
    استاد راهنما
    ساسان فاطمی

    اتنوموزیکولوژی یک دانش میان رشته‌ای است که به مطالعه موسیقی در بستر فرهنگ می‌پردازد و سازشناسی یکی از حوزه‌های مهم آن محسوب می‌شود. تحولات سازهای موسیقی دستگاهی ایران، اعم از تغییر در سازهای موجود، ابداع سازهای جدید، احیاء سازهای قدیمی، وام‌گیری سازها از سایر فرهنگ‌ها و غیره؛ مطالعه سازشناسانه این موسیقی را ضرورت می‌بخشد. رویکردهای کلاسیک سازشناسی تنها به مطالعه فرم سازها پرداخته‌اند. رویکرهای جدیدتر که خود را با عنوان سازشناسی فرهنگی متمایز می‌کنند، به مطالعه اتنوگرافیک یک ساز می‌پردازند اما مجموعه سازهای یک فرهنگ را بررسی نمی‌کنند. پژوهش حاضر تلاش می‌کند با مطالعه فرهنگی مجموعه سازهای موسیقی دستگاهی ایران به رویکردی جدید در حوزه سازشناسی وارد شود و از این طریق چگونگی رد و پذیرش سازها را در یک فرهنگ موسیقایی مورد بررسی قرار دهد. به این منظور از مفاهیم نظری و روشی پیر بوردیو استفاده کرده و به کمک مجموعه‌ای از مطالعات اسنادی، شبکه‌نگاری و نیز میدانی به بررسی موسیقی دستگاهی ایران به مثابه یک میدان می‌پردازد. سپس با گونه‌شناسی و بررسی ارتباط تحولات مجموعه سازها و میدان موسیقی دستگاهی، نقش میدان، عادت‌واره، سرمایه و چند مفهوم بوردیویی دیگر را در تحولات سازها بررسی می‌کند. در نهایت با معرفی مدلی که از خلال این پژوهش برای مطالعه سازشناسی فرهنگی شکل‌گرفته است، سعی می‌کند مسئله رد و پذیرش سازها را با طرح دو مفهوم خاموشی و دستگاهی شدن پاسخ دهد. واژگان کلیدی: انسان‌شناسی، اتنوموزیکولوژی، سازشناسی فرهنگی، موسیقی دستگاهی، پیر بوردیو، دستگاهی شدن، خاموشی.
    Abstract
    Ethnomusicology is an interdisciplinary science which studies music in a cultural background with organology being one of its important fields of study. Evolution of musical instruments in the Persian Dastghahi music, including the development of existing instruments, innovation of new instruments, reviving old instruments, borrowing instruments from other cultures, etc., makes the organological study of this music a matter of great urgency. Classic studies in organology have only examined formal approaches in instrumental systems of taxonomy. More recent approaches that distinguish themself by the title “cultural organology” study musical instruments ethnographically, but they do not study the set of instruments in a given culture. The present research is trying to make a cultural approach to the group of instruments in the Persian dastghahi music. In doing this it will be adopting a new approach in the field of organology and investigating how changes are accepted or rejected in a musical culture. To that purpose, by applying Pierre Bourdieu’s theoretical and methodological principles and by relying on a set of documentary, field and netnographical techniques, this research intends to study Persian Dastghahi music as a field. Then, with the help of typology and examining the relationship between the development of instruments and the field of Persian dastgahi music, this research will determine the role of Field, Habitus, Capital and some other Bourdieusian concepts in the development of musical instruments. Finally, by suggesting a model for the study of cultural organology, the study attempts to describe the issues of acceptance or rejection of changes with two concepts of Dastghahification and silence. Keywords: anthropology, ethnomusicology, cultural organology, Dastghahi music, Pierre Bourdieu, Dastghahification, silenced instrument