عنوان پایان‌نامه

افسان&#۱۷۲۸; شرق شناسانه در دو اثر غیر داستانی وی.اس.نیپال: بازنمایی ایران در :در میان مومنان و ورای ایمان



    دانشجو در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۸۸ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "افسان&#۱۷۲۸; شرق شناسانه در دو اثر غیر داستانی وی.اس.نیپال: بازنمایی ایران در :در میان مومنان و ورای ایمان" را دفاع نموده است.


    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 42361;کتابخانه دانشکده زبانها و ادبیات خارجی شماره ثبت: 1307/2
    تاریخ دفاع
    ۳۱ شهریور ۱۳۸۸
    دانشجو
    حسین نظری
    استاد راهنما
    سیدمحمد مرندی

    چکیده این رساله بر آن است تا باز نمایی و معرفی ایران در دو سفر نامه ی به اصطلاح اسلامی وی. اس. نِیپاال، نویسنده ی اهل ترینیداد و تحصیل کرده انگلستان، را به نقد بنشیند. این دو اثر به ترتیب "در میان مومنان: سفری اسلامی" (1981) و "ورای ایمان: سیاحت های اسلامی در میان مردمان نوکیش" (1998) می باشند. اثر نخست داستان سفر هفت ماهه ی نویسنده را به چهار کشور آسیایی، مسلمان و غیر عرب ایران، پاکستان، مالزی و اندونزی در سال های1979 و 1980 روایت می کند و پایان این سفر همراه با بازگشت وی به کشور ایران می باشد. نویسنده هدف خود را از انجام سفر یافتن اسلام می داند. اثر دیگر که به نوعی ادامه اثر نخست است، تکرار سفر اول به همان چهار کشور می باشد. در این سفرنامه ادعای اصلی مطرح شده از جانب نویسنده آن است که از آن جا که هیچ یک از چهار کشور مسلمان نامبرده اصالتاً عرب نیستند، بنابراین کشورهایی "نوکیش" ند که به اسلام گرویده اند و این نوکیشی، به عقیده ی نیپال، حاصلی جز "نژندی" و "پوچی" به همراه نداشته است. ادعای نیپال این است که اسلام خواستار قطع تمامی علایق و روابط گروندگان به آن با تاریخ، هویت، زبان و فرهنگ خویش است و از آنان می خواهد که "از هر آنچه به آن تعلق دارند روی گردان شوند." شیوه ی نقدی که برای تشریح آثار مذکور اتخاذ شده است،‌ عمدتاً بر اساس نظریات و دیدگاه های مطرح شده در اثر کلاسیک و بسیار بحث برانگیز ادوارد سعید با نام "شرق شناسی" (1978) بنا نهاده شده است. "شرق شناسی" اختصاراً به معنی نگرش غالب در میان روشنفکران و صاحب نظران غربی نسبت به شرق و بویژه شرق مسلمان است. جوهر کلام سعید این است که خاورشناسان دچار دیدی کوتاه بینانه و تحریف شده نسبت حقیقت آنچه که آنان "شرق" می نامند هستند و این تصور به وسیله تکرار ها و تصویر نمایی های بی شمار از آن چه که آنان ادعا می کنند فرهنگ، تاریخ و هویت شرقی ست ، ساخته، پرداخته و تقویت می شود. به عقیده سعید، شرقی که در آثار خاور شناسان منعکس و معرفی می شود،‌ ساختاری مصنوعی ست که بیشتر به افسانه ای شبیه است تا واقعیتی موجود. سعید بر این باور است که ظهور و بروز این افسانه در آثار هنری، سیاسی، فلسفی، زبانشناختی و غیره موجب تداوم و تقویت آن می شود و بر اثر تکرار، شکلی باور پذیر تر و ملموس تر به خود می گیرد. شرقی که در آثار شرق شناسان نمایش داده می شود منطقه ای دور، بیگانه و مرموز است که به طور ذاتی با غرب متفاوت است. به طور مشابهی ، شرقی ها دارای ویژگی هایی هستند که آنان را از ساکنان غرب متمایز می کند. شرقیان مردمانی اند هوس ران، ساده لوح، بی منطق، خشونت طلب، عقب افتاده و در یک کلام "متفاوت." این "تفاوت" به نوبه خویش به افسانه ای دیگر ختم می شود: افسانه ی "پستی" شرقیان و "برتری" غرب. سعید همچنین به تشریح چگونگی گذر شرق شناسی از مراحل هستی شناختی، دانشگاهی و سیاسی می پردازد و نشان می دهد که چگونه این ساختاردر گذر زمان از رشته ای اساساً دانشگاهی و ادبی به گونه ای نهادی و کاربردی تغییر ماهیت داده و به استیلاء و استعمار انجامیده است. این رساله سعی بر آن دارد تا نشان دهد که چگونه ایرانیان، و همچنین فرهنگ، مذهب، تاریخ و هویت آنان، به گونه ای در آثار نیپال به تصویر کشیده شده اند که بر "تفاوت" ذاتی آنها و متعاقباً "پستی" آنان در قیاس با مردمان به اصطلاح "سرزمین آزاد" دلالت می کند و چگونه نویسنده این آثار تمامی مردمان یک سرزمین را به طور واحد بی خرد، متحجر، خرافی، فریبکار و از نظر اعتقادی ساده لوح می انگارد. در این میان آن چه از مثال های بی شمار برگرفته از خود آثار نمایان می شود ناآگاهی و جهل نویسنده نسبت به فرهنگ، تاریخ و مذهب مردمانی ست که از آن ها می نویسد.
    Abstract
    This thesis attempts to critique representations of Iran in two so-called "Islamic" travelogues of the British-educated Trinidadian writer V. S. Naipaul, Among the Believers: An Islamic Journey (1981) and Beyond Belief: Islamic Excursions Among the Converted Peoples (1998). The former recounts the chronicle of the author's seven-month journey across non-Arab Muslim Asia in 1979 and 1980 from Iran to Pakistan, Malaysia, Indonesia and back again to Iran in what he claims to be a search for Islam. The latter, a sequel to the first book, is a reiteration of the first expedition to the same four countries. In this second "excursion" the underlying theme is that since none of the mentioned four countries are Arab countries, they are all "converts" to Islam and this conversion, according to Naipaul, has bred nothing but "neurosis" and "nihilism." He claims that Islam demands that its converts sever all ties with their former history, identity, language and culture and "turn away from everything that is his." (Beyond Belief, xi) The critical approach pursued to dissect the two mentioned works is primarily based on Edward Said's seminal and intensely controversial classic Orientalism (1978). Orientalism, succinctly defined, is the dominant attitude of Western intellectuals towards the Orient, especially the Muslim Orient. The thrust of Said's argument is that Orientalists suffer from a myopic and distorted vision of the truth about what they call Orient and this vision is created, developed and reinforced through innumerable reiterations and depictions of what they claim to be Oriental culture, history and identity. According to Said, the Orient reflected and represented in the works of Orientalists is an artificial construct more analogous to a myth than to the reality on the ground. This myth, Said argues, is perpetuated and reinforced each time it appears in a work of art, in politics, philosophy, linguistics, etc. and, as a result of its reiteration, assumes a more cre