عنوان پایان‌نامه

پیامدهای سیاسی فلسفه ایرانی در اندیشه هاندی کربن



    دانشجو در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۹۵ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "پیامدهای سیاسی فلسفه ایرانی در اندیشه هاندی کربن" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    علوم سیاسی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP4233;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 77801;کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP4233;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 77801
    تاریخ دفاع
    ۳۱ شهریور ۱۳۹۵
    دانشجو
    مجید سروند
    استاد راهنما
    احمد خالقی دامغانی

    در این پژوهش برآنیم که به سنت بپردازیم. سنت در نگاه منظور در اینجا به معنای حقایقی است ازلی و جاویدان که دارای منشأیی الهی بوده و پیوند دهنده آدمی به عالمی معنوی ورای عالم محسوس و مادی است. به هیچ عنوان گذشته گرایی و پیروی و دنباله روی از عادات و رسوم و الگوهای فکری موروثی مطرح نیست، بلکه همچنانکه کربن معتقد است، هدف باززایی صحیح آن در درون خویش به طریقی بی واسطه و شهودی با رویکرد پدیدارشناسانه (هوسرلی) و هرمنوتیکی با قرائت خاص وی از آن(پدیدارشناسی باطنی یا کشف المحجوب و تأویل) و فراهم آوردن منزلگاهی برای آینده این گذشته می باشد. در زمانه ای که سیطره و سلطه جریان های ابژکتیویسم، طبیعت گرایی، مادی گرایی، عرفی گرایی، نسبیّت گرایی، ظاهرگرایی و تاریخی گری که صرفاً متوجه امور واقع و محسوس و گذران و جزئی و موجود می باشند، امکان هر گونه التفات و پردازشی را به ساحتی معنوی، قدسی، مثالی و فراتاریخی سلب کرده اند و اساساً تحقیق فلسفی را که جست و جوی حقایق کلی و مثالی و فراتاریخی امور می باشد که در همه زمانها و مکان ها پاسخگوی مسائل همیشگی بشری است، به حاشیه رانده اند، ضرورت پرداختن به مبانی و مبادی ای که محدود به شرایط و ساخت های تاریخی و موجود و اسیر جبر زمانه و میل اربابان قدرت حاکم نیست، بیش از پیش احساس می شود. همین امر در رابطه با فلسفه سیاسی نیز صادق است. به طور خاص در این پژوهش برآنیم که به این سؤال پاسخ گوییم که فلسفه ایرانی در نگاه کربن به چه منظوری است و مبانی هستی، معرفت، انسان و فرجام شناسی آن چه ویژگی هایی دارد و مبانی و پیامدهای سیاسی آن چه می باشد؟ فرض ما این است که انسان ایرانی دارای نبوغ و استعدادی است که به موجب آن همواره در پیش و پس از اسلام هستی به گونه ای در ذهن و ضمیر وی پدیدار شده که معنویت و باطن گرایی و توجه به عوالمی معنوی ورای عالم محسوس و مادی و نسبت تشکیکی و سلسله مراتبی از وجود(نور) و معرفت شهودی به آنها از مضامین اصلی اش می باشد؛ و این مبانی معنویِ هستی شناسی و ... چون سنتی جاویدان، حقایقی فراتاریخی و جهانشمول است که واجد مضامین و پیامدهای سیاسی و بویژه فلسفه سیاسی بسیار اساسی و مهمی است که در یک کلام آرمان گرایی، معنویت گرایی و قدسی نگری در این حوزه می باشد؛ و نیز در جریان و بستر تاریخی و امور واقع قرار گرفتن این مضامین آرمانی و قدسی هم، ابعاد سیاسی، برجستگی بارزی پیدا می کنند.
    Abstract
    In this study we will take ‘tradition’ into consideration. What we mean here by the term tradition is eternal truth with a divine source, binding the human to a spiritual domain beyond the sensual and physical world. In this sense, tradition is, by no means, recession and following the inherited traits and costumes, but in Corbin’s terms, our goal is its true esoteric regeneration immediately and intuitively by Husserlian phenomenology and hermeneutics of Corbin’s special interpretation of it (i.e. esoteric phenomenology or Kash-al-Mahjoub and interpretation) and providing a place for the future of this past. In the time of dominance of currents like objectivism, naturalism, materialism, secularism, relativism, formalism, and historicism that are only focused on the real, the sensual, the temporal, the immaterial and the existential, any possibility of intention and contemplation in the realm of the spiritual, the sacred, the Eidos, and the trans-historical is negated. And, essentially, a philosophical study which is aimed to search for the general and essential truth that is responsive to all humanities’ problems in all times and places is marginalized. In this situation, it is more and more obvious, the necessity to deal with the bases and fundamentals which are not limited to historical and existing conditions and constructs and, those that are not confined to the determinism of the age and the will of those in power. The same is true with the political philosophy. More specifically, we are trying to answer this question: How Corbin looks at Iranian philosophy? What are its ontological, epistemological, anthropological and teleological characteristics, bases, and political consequences? We assume that for a Persian man with an intelligence and innovation through which, before and after Islamic era, the existence has been emerged in his mind and heart that mentality, esotericism, and minding the spiritual world, somewhere beyond the sensual and spiritual world, and the skeptical and hierarchical relation to the existence (Light) and intuitive knowledge of those are among its main implications. These spiritual and epistemological bases like an infinite tradition are the trans-historical and general truths including the political implications, consequences, and specifically a very basic and important political philosophy. In short, idealism, spiritualism and sacredism are inside this domain. It should be noted that siding through this current, historical context and the reality these idealistic and sacred implications also get significant political aspects.