انسان رنسانس و معضلات او: مطالعه دکتر فاستوس مارلو و هملت شکسپیر براساس مکتب تاریخی نو
- رشته تحصیلی
- زبان وادبیات انگلیسی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 42706;کتابخانه دانشکده زبانها و ادبیات خارجی شماره ثبت: 1321/2
- تاریخ دفاع
- ۳۱ شهریور ۱۳۸۸
- دانشجو
- علی اصغر موقاری
- استاد راهنما
- مریم سلطان شهدتاج بیاد
- چکیده
- دوره نوزایش از برجسته ترین اعصار به لحاظ حوادث دگرگون کننده در تاریخ به شمار می آید. مجموعه اتفاقاتی که در این عصر به وقوع پیوست را می توان واکنش هایی به دوران قرون وسطا به حساب آورد? زمانی که در آن کلیسای کاتولیک روم نه تنها نهاد کنترل کننده مذهب در اروپا بود? بلکه سیاست و آموزش را نیز در زیر سیطره خود داشت. دیدگاه قرون وسطایی که توسط کلیسای کاتولیک ترویج می شد? جهان نسبتا بسته و پایداری را ترسیم می کرد که در آن تمام حقیقت پیرامون خدا? انسان? و جهان از قبل دانسته شده بود. اما اتفاقات بنیاد برافکن دوره نوزایش همچو اصلاحات و کشفیات علمی این عصر دیدگاه قرون وسطایی را خدشه دار کرد و حکم کلیسا را در هم شکست. مکتب تاریخی نو در اواخر قرن بیستم ظهور کرد. این مکتب واکنشی به مکاتبی همچو مکتب نقد نو بود که توجه بیش از حدی به فرم مبذول می داشتند و دامنه ادبیات را خارج از قلمرو تاریخ تعریف می کردند. روش نقادی منتقدین برجسته این مکتب ? همچو گرینبلت و دالیمور براساس تئوری فوکو بنیان گذاشته شده که تاریخ حرکتی پیوسته و یک سو ندارد، بلکه تاریخ را نا پیوستگی ها? تضادها? و تغییراتی تشکیل می دهد که در اثر روابط قدرت و اشکالی که قدرت در دوره های مختلف تاریخی به خود می گیرد، به وجود می آید. به علاوه از آنجا که ادبیات جزیی از تاریخ محسوب می گردد، ادبیات نیز مملو از این حوادث است و ادبیات نیز به نوبه خود به حوادث تاریخ واکنش و عکس العمل نشان می دهد. دراین بررسی ، نشان داده شده است که نقادان ذکرشده- گرینبلت و دالیمر- این دوره را یکی از دوره های مهم تاریخی به لحاظ نا پیوستگی ها? تضادها? و برخوردهایی که در تاریخ حادث می شود به شمار می آورند. به علاوه، برخلاف متن های تعلیمی که در سخنرانی های کلیسایی در این زمان مشهود است و نظم را ترویج می کنند، تئاتر دوره نوزایش نظم از هم پاشیده ای را توصیف می کند که نمایانگر جریان های تازه ظهور در این دوران است و نظم الهی و سرشت واحد انسان را زیر سو?ال می برد با پیروی از چار چوبی که گرینبلت و دالیمر به وجود می آورند? این پایان نامه می کوشد تا به چالش کشیده شدن نظم الهی در نمایشنامه دکتر فاستوس را نشان دهد و از سوی دیگر تا?ثیر نهادهای اجتماعی و فرهنگی و روابط قدرت را در شکل گیری شخصیت انسان در هملت به بحث بگذارد.
- Abstract
- The Renaissance is one of the most striking periods in history in terms of transforming events occurring in history. The series of events taking place in this period can be considered in terms of reactions to the medieval period when not only was the Roman Catholic Church the controlling institution of religion but also it had a hold over politics and education in most of Europe. The medieval world view that was promoted by Catholic Church depicted a relatively closed and stable world in which the truth about God, man, and the universe had already been known. However, the groundbreaking developments such as the Reformation or the scientific discoveries of the age shattered the medieval worldview and managed to challenge the dogma of church. New-Historicism emerged in the late twentieth century as a mode of critical interpretation that reacted against schools of criticism giving excessive attention to form and considering literature a trans-historical realm, especially New Criticism. The critical practice of prominent critics of this school, namely Greenblat and Dollimore, is based on Foucauldian theory that history is not a unilinear movement. On the contrary, it is comprised of disruptions, contradictions, and transformations which happen as a result of power relations and the form that power takes in different phases of history. Furthermore, because literature is a constituting part of history it is rife with these developments. Literature in its own way reacts and responds to developments occurring in history. In this investigation, the aforementioned critics- Greenblat and Dollimore- are shown to consider this period as an important historical period in terms of disruptions, contradictions, and conflicts taking place in history. Moreover, unlike didactic passages heard in church homilies which prescribed order, the Renaissance drama described the disrupted order that was characteristic of the emergent forces that challenged divine order and man's essential n