عنوان پایان‌نامه

نظریه ادبیات مشترک و تطبیقی



    دانشجو در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۸۸ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "نظریه ادبیات مشترک و تطبیقی" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    زبان و ادبیات فارسی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده ادبیات و علوم انسانی شماره ثبت: 0091;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 44487
    تاریخ دفاع
    ۳۱ شهریور ۱۳۸۸
    دانشجو
    شهروز خنجری

    پس از گذشتِ بیش از پنجاه سال از مقاله‌یِ رنه ولک در باب بحران در ادبیاتِ تطبیقی، این پژوهشِ مختصر تلاش بر آن دارد که درباره‌یِ ماهیت و خاست‌گاهِ این نابه‌سامانی بحث کند و کوشش‌هایی را که تطبیقگران در طولِ این پنج دهه برای حلِ این مسائل کرده‌اند، نشان دهد. مطالعه‌یِ نظریاتِ مطرح شده در این شاخه از پژوهش‌هایِ ادبی، امری است که متأسفانه در دانشکده‌هایِ ادبیاتِ ما موقوف مانده است و این درست همان است که این رساله بدان خواهد پرداخت: "نظریه‌یِ ادبیاتِ مشترک و تطبیقی". کم‌بود این قبیل مطالعات از پویایی‌یِ تطبیق‌گرایی در کشورِ ما کاسته است. به سبب ضیقِ وقت و مجال، این تحقیق جز مختصری نمی‌توانست بود و به همین خاطر، بسیاری از جزئیات بیان‌ناشده باقی ماند. امید است که این بخش از کار در آینده تکمیل گردد.
    Abstract
    Today more than fifty years after René Wallek’s declaration of “the crisis of comparative literature”, this brief research attempts to explain the origin and the nature of this predicament, and tries to demonstrate how, during these five decades, comparatists have essayed to solve these problems. Unfortunately working at theories developed in this discipline is an abandoned enterprise in the departments of Persian literature in our universities. This is exactly what this research aims to discuss: “the theory of general and comparative literature”. The dearth of such studies has reduced the dynamism of comparatism in our country. For reasons of time, as well as space, this paper may be but a concise one, and therefore many details remain unmentioned. This endeavor will hopefully be accomplished in future.