عنوان پایان‌نامه

ارتقاء سور در زبان فارسی



    دانشجو در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۳۸۸ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "ارتقاء سور در زبان فارسی" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    زبانشناسی همگانی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده ادبیات و علوم انسانی شماره ثبت: 629341;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 42230
    تاریخ دفاع
    ۲۸ مرداد ۱۳۸۸
    استاد راهنما
    علی درزی

    پایان‌نامه حاضر پژوهشی است در نحو زبان فارسی که در چهارچوب صورتی از دستور زایشی، یعنی نظریه حاکمیت و مرجع‌گزینی به شناسایی سورهای زبان فارسی می‌پردازد. پس از طرح مسئله و اشاره به مبانی نظری نظریه حاکمیت و مرجع‌گزینی در دو فصل آغازین پژوهش، در فصل سوم با اشاره به آراء می ( 1985) در باب سورهای زبان انگلیسی و تحلیل جملات دارای کمیت‌نما در این زبان، پس از اشاره به وجوه شباهت ساختهای مذکور با ساخت‌های استفهامی به عنوان تظاهرهای متفاوتی از قاعده کلی حرکت آلفا، با استفاده از آزمونهایی شناسایی سور به تحلیل جملات حاوی عبارات کمیت‌نما در زبان فارسی می‌پردازیم، در فصل چهارم به پرسش تحقیق مبنی بر سور بودن « همه » ، « هر» ، « تمام» و « هیچ‌» پاسخ داده می‌شود . بر اساس شواهد تجربی مطرح‌ شده و همچنین استدلالهای نحوی که عمدتاً مبتنی بر آراء می ( 1985) و هگمن ( 1995) است، فرض سور بودن سازه‌های نحوی مذکور به بوته آزمایش گذاشته می‌شود. از این رهگذر نشان می‌دهیم که « همه » ، « هر» و « تمام » از جمله سورهای زبان فارسی هستند، حال آنکه « هیچ» سور نیست . بر این اساس پیشنهاد می‌شود عنصر نحوی مذکور با عبارات استفهامی در یک گروه تحت عنوان عملگرهای تاثیرگذار قرار گیرد .
    Abstract
    The present study provides an analysis of the quantificational sentences in Persian within the framework of Government and Binding theory . In chapter 1, the goals of research are carefully stated . The basic assumptions underlying the Government and Binding theory are presented in chapter 2 .Chapter 3 is devoted to an overview of May's ideas on quantifiers in English . In this regard, syntactic features relevant to quantification are discussed . Adopting May's (1985) general proposal similarities between quantificational and WH sentences are discussed .The main contribution of chapter 3 is to use recognizable tests to identify quantifiers in Persian . Having achieved this blueprint, in chapter 4 we will examine the constituents involving "hame , har , tamaam , hich " that have been considered quantifiers of Persian by Sameeian (1983) and Moazemi (1385) . According to arguments put forth in this chapter, among the mentioned constituents, "hame" , "har" and "tamaam" are shown to be of Persian quantifiers, but it is fair to put '' hich'' as an NCI, with WH words grouped as Affective operators.