عنوان پایان‌نامه

تاثیر رویدادهای منطقه ای بر اصلاحات سیاسی و اجتماعی کشوره های حاشیه جنوبی خلیج فارس( ۲۰۰۸-۱۹۷۹)



    دانشجو در تاریخ ۰۲ شهریور ۱۳۸۸ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "تاثیر رویدادهای منطقه ای بر اصلاحات سیاسی و اجتماعی کشوره های حاشیه جنوبی خلیج فارس( ۲۰۰۸-۱۹۷۹)" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    علوم سیاسی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP2399
    تاریخ دفاع
    ۰۲ شهریور ۱۳۸۸
    استاد راهنما
    احمد دوست محمدی

    در باب گذار به دموکراسی و تحکیم آن، بویژه در رابطه با کشورهای حوزه خلیج فارس ، در نظریات مطروحه سالهای اخیر بر عواملی نظیر نقش ایدئولوژیها ، احزاب سیاسی واقعی، اعتراضات سیاسی و شاید مهمتر از همه آنها، برهه ها و شرایط خاصی که در تاریخ سیاسی به صور تصادفی یا هدفمند پیش می آید تأکید می شود.بی گمان ظرفیت و توان هر نظام ارزشی و فکری نامحدود نیست و برای خود«مرز انعطاف» داردوچه بسا در مرحله ای ،دیگر توان پاسخگویی به شرایط بین المللی ، تحلیل آنها و شکل دادن به سیاستها و راهکارهای مناسب را نداشته باشد.بخصوص درمورد کشوری نظیر کویت همانگونه که ویتال مطرح کرده:«یک کشور کوچک در برابر فشار آسیب پذیری بیشتری دارد و در انتخاب راه حلهای سیاسی بسیار محدود است. مضافا اینکه شدیدا تابع رابطه تنگانگ میان امور داخلی و خارجی می باشد». به عبارتی همانطوریکه بر اساس تجزیه و تحلیل سیستمی در فرایند تبادل میان سیستم و محیطش نهاده های سیستم به داده ها تبدیل می شوند ، در واقع رویدادهای نظام بین الملل ، ارزشهای مورد تاکید و البته سیاستهای دول بزرگ به عنوان نهاده بر جریانات سیاسی و دگرگونیهای اجتماعی و البته تصمیم گیریهای دولتمردان کشورهای کوچک (به مثابه داده ها) موثر است.نکته اینجاست که تنها تاریخ چهره واقعی بحرانهای موثر بر جوامع را به ما نشان می دهد؛ اینکه تغییرات متعاقب این رویدادهای تاریخی در فرایند دموکراتیزاسیون ، به مثابه سطحی از توسعه سیاسی ، کارکردی مثبت و تاثیراتی عمیق و پایا داشته یا اینکه صرفا نقش داروی مسکن را برای برخی از آنها دارند. در نوشتار حاضر ، ضمن بررسی نقش عوامل بیرونی در قالب سه رویداد: انقلاب اسلامی ، بحران اول خلیج فارس و پروژه خاورمیانه بزرگ در اجرای اصلاحات سیاسی و اجتماعی در مسیر توسعه کشورهای حاشیه خلیج فارس و از جمله کویت، بطور اخص به نقش و جایگاه شیعیان کویت در مسیر این تغییرات پرداخته شده است؛ بطوریکه پس از فصل اول که مشتمل بر چارچوب نظری موضوع پژوهش با بهره از رهیافت چالمرز جانسون مبنی بر "تاثیر تغییر ارزشها و رویدادهای محیطی " بر سطح توسعه است، در سه فصل بعد به بررسی و توضیح این رویدادها و نحوه و میزان اثر گذاریشان بر تحولات داخلی کشورهای منطقه پرداختیم. بر پایه یافته های پژوهش می توان ادعا کرد که سه رویداد مذکور بر ساختار سیاسی و تحولات اجتماعی کشورهای این منطقه و البته کویت تاثیرات شگرفی را باعث شده اند که در صورت عدم وقوع آنها به احتمال فراوان فضای اجتماعی و ساختار حکومتی این کشورها همانند سالهای پیش از 1979 بود
    Abstract
    In the matter of transition to and solidification of democracy, especially in relation to Persian Gulf countries, it is stressed on some factors like the role of ideologies, real political parties, political objections and ,most importantly,on periods and special situations which randomly or intentionally appear in the history of politics. Undoubtedly the capacity and power of any value-centered or idealistic system is not limited and has its “inflectional limit” and in a period, maybe, it won’t be able to respond to international situation or analyzing and shaping oroper policies and approaches. Especially for a country like ,Kuwait as Vittal suggests: “A small country is more vulnerable, facing pressures and has very limited choice for political choices. Moreover , its strongly subject to the tight relations of internal and external affairs.” In the other word, as inputs of system alter to data in exchanging process between system and its environment, international system’s events, stressed values and especially polices of important nations are influential as an input on political process and social developments and of course (as inputs) in decision making of the statemen of smal countries.the point is that only history shows the real face of effective crisis on societies; That the following changes of these historical events in democratization process ,as alevel of political development, has positive function and very stable effect or just acting as a mitigative for some of these societies. In this text, while investigating the role of three external events,that is,: Islamic Revolution, the 1st Persian Gulf Crisis, and the Great Middle East Project, in applying political and social reforming on the way of developing Persian Gulf countries including Kuwait, especially on the roles and position of Shia’a population in Kuwait in this process; so that in the 1st chapter which contained theoretical context of the subject of research using Chalmers Johnson theory based on “the impact of changing values and environmental events” on level of development, we have investigated and explained these events and the ways and level of their effect on internal developments of regional countries in the 3 following chapters. Based on the founding of the research, we can declare that the 3 mentioned events have great impacts on political structure and social development of the countries of the region especially in Kuwait. Probably if it had not happened, the social environment and governmental structure of these countries would have been like that of the years before 1979