عنوان پایان‌نامه

فلسفه سیاسی فارابی از نتظر لئو اشتراوس



    دانشجو در تاریخ ۲۰ شهریور ۱۳۹۵ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "فلسفه سیاسی فارابی از نتظر لئو اشتراوس" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    علوم سیاسی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP4154;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 76347
    تاریخ دفاع
    ۲۰ شهریور ۱۳۹۵
    دانشجو
    کیوان خسروی
    استاد راهنما
    داود فیرحی

    فارابی توسط فیلسوفان بزرگ اسلامی و یهودی با واژگانی پرشکوه همچون «معلم ثانی» بسیار بزرگ داشته شد. او بسانِ «معلم اول»، آنگونه که جاناتان برنز در باب ارسطو گفت، موجز، بهم فشرده و شتابان است، استدلالش مُجمَل است و اندیشه-اش متراکم. این مشکلات بیش¬تر به این دلیل است که تاسیس فلسفه اسلامی خود مسئله¬ای پر مشکل است. فارابی به عنوان موسس و در قبای فیلسوف عقل با چالشِ جدیدی خود را روبرو می-دید: یعنی چالش دین. فلسفه، آنگونه که فارابی گفته است، بر «برهان» مبتنی است و دین بر «خیال». آن¬ها از دو صنعت به غایت متفاوت برخوردارند. در این رساله سعی شده است تا با استفاده از روشِ علم¬الاجتماع فلسفه و رویکرد متنی (textual) به نبرد فلسفه و دین، یعنی موضوع اصلی فلسف? سیاسی اسلامی، بدان روی که فارابی می¬فهمید را بررسی کنیم. بدین منظور تلاش بر آن بوده که، با توجه به بضاعت مزجاتی که داشتم، تعداد زیادی از آثار فارابی را مورد بررسی قرار دهم؛ هدف از این کار آن بود تا نشان دهیم آثار فارابی باید در سای? یکدیگر فهم شود و به یک یا دو اثر بسنده کردن برای توضیح فلسف? سیاسی فارابی راهی به دهی ندارد. وقتی حوز? مطالعاتی خود را به تمام آثار به جا مانده از فارابی گسترش دهیم می¬بینیم که ایضاحِ نبرد پیش¬گفته تا چه اندازه پیچیده است؛ اگر این رساله توانسته باشد گوشه¬ای از این پیچیدگی¬ها را نشان دهد مای? مسرت نگارنده خواهد شد.
    Abstract
    Alfarabi was held in high esteem by great Islamic and Jewish philosophers with glories words like “Second Magister”. He is, as the “First Magister”, as Jonathan Barnes said about Aristotle, »terse, compact, abrupt, his argument is condensed, his thought dense«. Most of these problems is due to the fact that founding Islamic philosophy is in itself problematic. Farabi, the founder of islamic philosophy, and as a philosopher of reason, found himself confronted with a new challenge in the history of philosophy: religion. Philosophy, according to farabi, is based on “demonstration” and religion is based on “image”. They possess two definitely different “art”. This research is tended to be an investigation about the very problem. I will represent the quarrel between philosophy and religion, i.e. the subject-matter of Islamic political philosophy as farabi undrestood, by the sociology of philosophy method together with textual aproach. Hence I try to consider most of Farabi’s work and undrestand them with together, concerning my limited capacity. Accepting that, we will see that clarifying the very quarrel is so complicated. If this research shall to show even a little of those intricacies, it will be my pleasure.