عنوان پایاننامه
سرچشمه های الهیاتی فلسفه ی تاریخ عصر مدرن
- رشته تحصیلی
- علوم سیاسی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP3851;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 69281;کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP3851;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 69281
- تاریخ دفاع
- ۰۸ آذر ۱۳۹۳
- دانشجو
- موناسادات ذاکر
- استاد راهنما
- سعید حاجی ناصری
- چکیده
- اگر¬چه مدرنیته، داعیه¬ی گسستی رادیکال از سنّت¬های پیشین را داشته¬است امّا جانمایه¬های نخستین و حتّی شاکله¬ی مفاهیم آن، به روشنی در آموزه¬های پیش از خود و به ویژه در مسیحیّت سده¬های میانه قرار دارد؛ در آرای افرادی مانند آگوستین و یواخیم فیوره¬ای که اگر چه خوانش¬های نوینی را از دین ارائه دادند و اندیشه¬های یونانی را با مفهوم فلسفی خدا در آمیختند امّا به هر روی، در چارچوب مفاهیم دینی باقی ماندند. دنباله¬ی این رویکرد¬های تازه، چند سده¬ی بعد، در نوزایی مدرنِ دینی و نیز در عصر روشنگری و در آرای افرادی چون آگوست کنت، جانی تازه گرفتند و تندروانه¬تر از پیش، به برداشت¬های سکولار و این جهانی از جانمایه¬های استعلایی و آخرت شناسانه¬ی دین پرداختند؛ به گونه¬ای که با گذر زمان چنان شد که مدرنیته، داعیه¬ی پدید آوردن امری نوین را سر داد و با اعلام گسستی همه سویه از اندیشه¬های پیشینِ خود که آنها را برابر با خرافه¬پرستی و توهّم می¬خواند؛ برای خود مشروعیّتی درون ماندگار را تعریف کرد؛ حال آنکه واقعیّت تاریخی و اندیشه¬ای منجر به مدرنیته، مخالف با آن بوده¬است. از جمله آموزه¬های مسیحی سکولار شده در مدرنیته، آموزه¬های تثلیث، حرکت خطّی تاریخ در سایه¬ی مشیّت الهی، امید به رستگاری، انتظار برای پایانی سرنوشت¬ساز و آخرت باورانه و نیز تلاش فرد مسیحی و تحمّل رنج¬ها، برای پیشروی به سوی خیر می¬باشند. به این ترتیب، اگر چه واژگانی که مدرنیته از آن¬ها برای تعریف خود، بهره گرفته¬است؛ واژگانی امروزی و بی¬سابقه هستند امّا به راستی، زائیده¬ی همان مفاهیم الهی و سنّتی پیشین می¬باشند. برای نمونه و در رویکردی کلان، مدرنیته در تعریف خود از فلسفه¬ی تاریخ، به عنوان مفهومی که همه¬ی رخداد¬های تاریخی را در راستای رسیدن به معنایی نهایی جهت می بخشد؛ از مفاهیم الهیاتی بسیاری بهره گرفته¬است؛ مفاهیمی مانند حرکت و پیشرفت تاریخ به سمت هدفی از پیش تعیین شده و پر فروغ، در سایه¬ی خرد انسانی و با گذار از دوران¬های سه گانه¬ی تکامل بشریّت و امید رسیدن به پایانی عادلانه و سرنوشت ساز در پرتو تحمل رنج¬های بسیار. افزون بر همه¬ی اینها، باید به نقش فیض بخش مسیح نیز اشاره داشت که حتّی پس از او نیز همچنان در جهان مسیحی ادامه دارد و زمان حال را به عنوان تعیین گر سرنوشت نهایی بشر در برابر غرب مسیحی قرار می-دهد. در این پژوهش به بهره گیری هگل و مارکس به عنوان دو اندیشمند مدرن از این مفاهیم سکولار شده در فلسفه¬ی تاریخ، پرداخته شده است.
- Abstract
- ندارد