عنوان پایان‌نامه

بررسی تحول در اندیشه ی سیاسی جان راولز در گذار از نظریه ای در باب عدالت به لیبرالیسم سیاسی



    دانشجو در تاریخ ۱۷ شهریور ۱۳۹۳ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "بررسی تحول در اندیشه ی سیاسی جان راولز در گذار از نظریه ای در باب عدالت به لیبرالیسم سیاسی" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    علوم سیاسی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP3631;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 65144;کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP3631;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 65144
    تاریخ دفاع
    ۱۷ شهریور ۱۳۹۳

    در دهه‌ی هشتاد میلادی جان راولز موضعی را اتخاذ کرد که عموما از آن با عنوان تحول سیاسی یاد شده است. برداشت او از عدالت که در قالب عدالت به مثابه ی انصاف و در کتاب «نظریه‌ای در باب عدالت» عرضه شده بود، این بار در قالب آن چیزی که او لیبرالیسم سیاسی می نامید عرضه گردید. این بیان جدید بر مجموعه‌ی جدیدی از ایده‌ها و استدلال‌ها متکی بود که برای نظریه عدالت به مثابه ی انصاف جدید بود و در اثر جدید راولز یعنی «لیبرالیسم سیاسی» به شکل نهایی اش دست‌یافت. بر این اساس در این پایان نامه خواهیم دید که چه مسائل مهمی زمینه‌ی گذار راولز به لیبرالیسم سیاسی را فراهم کرده است. پاسخ به این پرسش ما را به سوی توجه عمیق تر به مسائلی که راولز در صدد ردگیری جهت بسط نظریه‌اش بود، می کشاند. توضیح تحول در اندیشه‌ی راولز را می توان با بررسی تفاوت‌هایی که میان «نظریه‌ای در باب عدالت» و «لیبرالیسم سیاسی» وجود دارد مورد خوانش قرار داد. آنچه ما در اینجا به طور خاص مورد توجه قرار داده ایم استدلال راولز درباره ی پایداری است: او که در ابتدا گمان می کرد پایداری جامعه به سامان به طور ذاتی به دست خواهد آمد، کم‌کم دچار نارضایتی شد و آن را بر دیدگاه‌های جدیدی استوار کرد تا به آن شکلی واقع رایانه بدهد و واقعیت تکثرگرایی معقول آموزه‌های متنوع را نیز به رسمیت بشناسد. بنابراین تحول در اندیشه‌ی سیاسی راولز در قالب پایداری و تحولات درونی آن برای حل مشکلاتی از قبیل تکیه‌ی آن بر آموزه فلسفی جامع و غیرواقع گرایانه بودن آن صورت گرفته است که در اینجا هم مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
    Abstract
    : In the 1980, John Ralws took what is sometimes described as a “Political Liberalism”. Justice as fairness, the conception of justice presented in A Theory of Justice, was re- presented as what Rawls called a “Political Liberalism”. The re¬presentation drew on a family of ideas and arguments that were new to justice as fairness, and reached its fullest expression in Rawls’s second major work, Political Liberalism. In this thesis we shall see the important but underexplored question of why Rawls made the turn to political liberalism. Answering this question has a number of texual and philosophical payoffs. One is that it leads us to a fuller appreciation of the deep problems that Rawls tried to addresses by developing a theory of justice. An explanation of Rawl’s turn to political liberalism should account for the differences between A Theory of Justice and Political Liberalism. In this thesis we consider stability argument as a main topic : He was assumed the well-ordered society reach to stability, intrinsically but gradually he became dissatisfy and then eastablished new view of points and recast his theory to make it real. He also announced the fact of reasonable pluralism to resolve some internal problem such as being a comprehensive doctrine and unrealistic.