عنوان پایان‌نامه

ماکس وبر و مسئله عقلانیت در مدرنیته



    دانشجو در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۳۹۴ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "ماکس وبر و مسئله عقلانیت در مدرنیته" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    علوم سیاسی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP3855;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 69468
    تاریخ دفاع
    ۱۱ شهریور ۱۳۹۴
    استاد راهنما
    عبدالرحمن عالم

    ماکس وبر در جامعه‌شناسی فلسفی خویش به شناخت مدرنیته با محوریت مفهوم «عقلانیت» می‌پردازد. عقلانی شدن از طریق تحول در نظام معنایی افراد و در یک‌روند مداوم و برگشت‌ناپذیر، امکانِ شناخت مسئله محور مدرنیته را در اختیار ماکس وبر قرار داده است. در اندیشه وبر عقلانیت در یک قرابت گزینشی با سه‌گانه‌ی رشد سرمایه‌داری ناشی از ارزش‌های کالوینیستی، آرمان‌های روشنگری و دیوان‌سالاری دولت مدرن به تکوین «مدرنیته» انجامیده است. در این راستا او با اتخاذ فردگرایی روش‌شناختی در مطالعاتش، نقش عوامل فرهنگی (روحی) را در تکوین مدرنیته و بسترهای آن در کنار عوامل صرفاً مادی در نظر می‌گیرد. وبر این عوامل تأثیرگذار را در نقش (سوزنبان قطار) توصیف می‌نماید که قادرند در تعیین مقصد نهایی روندهای تاریخی نقش بسزایی ایفا نمایند. در این پژوهش از طریق روش (هرمنیوتیک فلسفی) و با اولویتِ خوانش آثار ماکس وبر به دنبال رسیدن به تفسیری از جایگاه عقلانیت در مدرنیته هستیم. از نگاه وبر «عقلانیت هدفمدار» به‌مثابه شکل غالب عقلانیت در عصر مدرن تنها در غرب به تحقق تاریخی پیوسته است، این عقلانیت با افسون زدایی پیوسته از ارزش‌های فردی و جمعی در روند تاریخی خویش به اسارتِ انسان ماشینی شده در قفس آهنین دیوان‌سالاری انجامیده است. در این نگاه «عقلانیت ارزشمدار» از طریق تأیید آرمان‌های روشنگری و آرمان‌های سیاسی مدرن همچون آرمان وحدت ملی می‌تواند در شرایط فقدان امکان تغییرات بنیادی، امید به بهبود وضع حال را زنده نگاه دارد. مدرنیته در نگاه وبر به‌مثابه سرنوشت انسان غربی است، در این شرایط وبر از طریق تعادل در رگه‌های نیچه‌ای و مارکسی اندیشه‌اش و همچنین از طریق تأثیرات ناشی از فلسفه‌ی کانت به ایجاد توازنی حساس و شکننده نسبت به مدرنیته می‌رسد؛ بنابراین نگاه وبر به مدرنیته مبتنی بر فضای بیم و امیدی همزمان است. شرایطی که هرچند فرد دارای محدودیت‌های اساسی در کاربست آزادی خویش است اما همواره عرصه‌ای برای بهتر نمودن وضعِ حال وجود خواهد داشت، متفکران بسیاری تا به امروز به این بیم و امید اندیشیده‌اند.
    Abstract
    Abstract In his philosophical sociology, Max Weber tries to examine modernity based on the concept of “rationality”. The process of rationalization through a continuous and irreversible process of changes in individuals’ semantics has abled Max Weber to recognize the problem-based modernity. Rationality, according to Weber, has developed “modernity” in an elective affinity with three-fold development of capitalism which is derived from Calvinistic values, Enlightenment ideals and modern state bureaucratization. In this regard, he considers the role of cultural (spiritual) factors in development of modernity and its context, alongside with material factors only. He describes these influential factors like a railroad switchman’s definitive role in determining the final tracks of history. By using philosophical hermeneutics and prioritizing Max Weber reading, we are after an interpretation of rationality’s role in modernity. “PurposiveRationality”, according to Weber, as the dominant form of rationality in the modern age, is historically achieved. After a continuous disenchantment of individual and social values on its course of history, this rationality has resulted in captivation of mechanized human in the iron cage of bureaucratization. In this view, through an affirmation of Enlightenment ideals and modern political ones like national unity, “valuerationality” can keep the hope for improving the present situation alive. Weber argues that the modernity is western human’s destiny. Here by balancing between Nietzschean and Marxian veins of his thought and being influenced by Kant philosophy, Weber reaches to a very delicate and fragile concept of modernity; therefore, it can be concluded that Weber’s point of view toward modernity has two faces of fear and hope. Conditions, in which, an individual has fundamental restrictions in application of his freedom, but in the meanwhile it’s always possible to improve these conditions. Until today, many thinkers have struggled with this fear and hope. Keywords: Max Weber, rationality, disenchantment, Enlightenment, modernity, politician