داوری در طلاق در فقه امامیه حقوق ایران و رویه قضایی
- رشته تحصیلی
- حقوق خصوصی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP4009;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 72750;کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP4009;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 72750
- تاریخ دفاع
- ۰۱ مهر ۱۳۹۴
- دانشجو
- نسیم حسنوند
- استاد راهنما
- محمدعلی انصاری پور
- چکیده
- داوری یکی از شیوه های حل و فصل دعاوی و نهادی کارآمد و قدیمی محسوب می شود که حتی پیش از اسلام نیز برای حل دعاوی بکار برده می شده است. اسلام نیز این شیوه را تأیید و امضاء نموده است و از جمله برای حل اختلافات بین زوجین آن را مؤثر می داند و با ذکر آیه ای در قرآن کریم، آن را الزامی و واجب کرده است. اختصاص آیه ای به این شیوه در کتاب مقدس نشان از اهمیت و کارآیی آن دارد. در نظام قانونگذاری ما نیز همواره چه پیش از انقلاب اسلامی و چه پس از آن نهاد داوری به عنوان راهی برای جلوگیری از جدایی زوجین مقرر شده است. این پایان نامه به داوری در طلاق از نگاه فقه، قوانین و رویه قضایی پرداخته و مباحثی چون موضوع، ماهیت و الزامی بودن داوری (فصل اول)، داوران و شرایط آنان و مرجع تعیین داور (فصل دوم)، رسیدگی و جریان داوری و اختلاف نظر داوران (فصل سوم) را مورد بررسی قرار داده و نتیجه می گیرد که علی رغم تشریع داوری در قرآن کریم و وجود این نهاد در قوانین، چیزی که در عمل دیده می شود نشان دهنده ی نا کارآمدی نهاد مذکور و مؤثر نبودن آن در جلوگیری از جدایی زوجین و تبدیل شدن آن به یک امر تشریفاتی و مسبب اطاله دادرسی است.این امر در واقع ناشی از عدم اجرای صحیح نهاد داوری، عدم نظارت بر تعیین داور، انتصاب اشخاص فاقد صلاحیت و توانایی لازم برای ایجاد صلح، محدود شدن اجرای داوری به موارد درخواست طلاق آن هم به استثنای طلاق توافقی و عدم تشکیل به هنگام داوری است. با تشکیل نهاد داوری و انجام به موقع آن و مقرر کردن ارجاع سایر اختلافات زوجین به داوری و انتخاب داوران از میان اشخاص صلاحیت دار می توان تا حد زیادی به بهتر شدن عملکرد این نهاد و جلوگیری از گسستگی کانون خانواده ها کمک کرد.
- Abstract
- Judgment is one of the disputations solving method and it is regarded as practical and old institution which has been applied for arguments resolving in the era before Islam. Islam also has proved this method and assumes it as influential between spouses and by remaking a verse in Quran has announced it as necessary and mandatory. Attribution of a verse in this method in holy book shows the importance and practicality of this issue. In our legislation system also before Islamic revolution and after it, judgment system has been assigned as the method for spouse divorce. This article has evaluated the judgment in divorce from the jurisprudence point of view, the judgment process and regulations and discussions like the mandatory identity of judgment (first chapter), judges and their conditions and the judge determination source (second chapter), the judgment path and judges discrepancies(third chapter) and finally it concluded that despite of the fact that judgment is described in Quran and presence of this institution in regulation, the thing that we see practically shows the impracticality of mentioned system and its ineffectiveness to avoid spouse divorce and changing it to a ceremonial issue and the reason to require for judgment, lack of supervision in judge determination, attribution of undeserved personal and necessary capabilities to make peace, limitation in judgment fulfillments to divorce request cases, except the adaptive divorce and lack of establishment at judgment. By establishing judgment institution and performing on time and delivery to judgment for other spouse discrepancies and selection of judges among deserved personals could assist this organization performance improvement and do help to avoid family foundation dissociation.