عنوان پایان‌نامه
به سوی خوانشی رورتی مبنا از زن اغواگر در زن گمشده اثر فلین و باشگاه مشت زنی اثر پالنوییگ
- رشته تحصیلی
- زبان وادبیات انگلیسی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده زبانها و ادبیات خارجی شماره ثبت: 2/1838;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 69197
- تاریخ دفاع
- ۰۴ مرداد ۱۳۹۴
- دانشجو
- علی گلوانی
- چکیده
- چکیده: هدف از نگارش این تحقیق یافتن مجالی برای خوانشی جدید در اثنای تحقیقات، پایان نامه ها و تفسیراتی که در مورد این دو رمان به غایت محبوب می¬باشد. "باشگاه مشت زنی" و "زن گمشده" متون در حال مطالعه هستند . هر دوی این رمان ها ادبیات عامه پسند می باشند که به صورت نسبی می توان آنها را به عنوان داستان جنایی طبقه بندی کرد . مهمترین شخصیت زن در این ژانر داستانی زن اغواگر نام دارد . حتی یک خوانش هم از زن اغواگر از این دو رمان وجود ندارد . نظریه پرداز اصلی که عقاید او درباره پیشامدی و نسبیت سنگ بنای دیگر استدلال ها و دلایل در این خوانش می باشد ریچارد رورتی فیلسوف پراگماتیست و نظریه پرداز ادبی است . توضیح نظریه, مبنای دگرگونی ها و تاثیراتی که این زن اغواگر بر روی مرد ها به وجود می آورد ,تمام خوانش های اشتباه و سوء تعبیر ها را اصلاح می کند . دیگر خوانش ها بر روی "باشگاه مشت زنی" غالبا در باره ی "بحران مردانگی" بوده اند. خواننده در انتها قانع خواهد شد که اگر ادعایی مبنی بر بحران مردانگی وجود داشته باشد به طبع باید قبول کرد که بحران زنانگی نیز وجود دارد زیرا این دو همدیگر را به صورت دریدایی تکمیل می کنند . پس در بهترین شرایط می توان گفت که خوانش هایی با چنین ادعا هایی به صورت ناقص به مسهله پرداخته اند. لیکن استدلال های ارایه شده در اینجا نشان خواهد داد که نگاهی به دور از دونگانگی های متداول ثمربخش تر خواهد بود و تعاریف جدیدی از مردانگی و زنانگی مورد نیاز است. زن اغواگر مناسب ترین استعاره ادبی است که بحث ریچارد رورتی درباره ی مفهوم پیشامدی را با تمام ظرافت های آن بازتاب می دهد . آثار انتخاب شده از منظرهای مختلف نظری در مورد جنسیت و هویت مورد بررسی قرار خواهد گرفت و شخصیت ها نسبت به شخصیت های ماندگار در تاریخ ژانر جنایی مورد ارزیابی خواهند گرفت تا جایگاه نسبی آن ها پیدا شود . کلید واژه ها : رورتی , پیشامدی , زنانگی , هویت , زن اغواگر
- Abstract
- Among all the commentaries, researches and theses which these two increasingly popular novels have triggered, this study intends to find an uncharted territory for fresh enquiry. The Fight club and Gone Girl are the focus of this study. Both of these novels are genre novels that can be partially categorized as crime fiction. The most important and talked-about female character in this genre is the femme fatale. There is not a single reading of these femme fatales and how this archetypal character is dealt with in these two novels. The main theorist, whose thought on Contingency and relativity will be the bedrock for all the other theoretical proof and arguments of this reflection, is Richard Rorty, the American pragmatist philosopher and literary theorist. The changes, that these femme fatales bring about on the male characters that this thesis will also explains, will answer all the misreadings and modify them. Other readings of Fight Club have predominantly focused on “crisis of masculinity” or “crisis of manhood”. The reader will be convinced by the end of the thesis that if we claim that there is a crisis of masculinity, we must naturally assume that there is a crisis of femininity as well, because they complement each other in a Derridean sense. So the best-case scenario is that those readings with aforementioned claims are not comprehensive and have dealt with the issue at hand partially. But the arguments provided here will show that an outside - the - box vantage point relative to the two positions will be much more fruitful and new definitions of masculinity and femininity are needed. Femme fatale is the most appropriate literary trope in these two novels that epitomizes Rorty’s contingency in its nuances. The selected works will also be analyzed through different theories of gender and identity and the characters will be positioned in the history of the genre to find their comparative position to all the memorable characters of the genre. Keywords : Rorty, Contingency, Femininity, Identity, Femme fatale
