عنوان پایاننامه
بررسی جهان عرفانی در آموزه های مولوی و ابن عربی
- رشته تحصیلی
- زبان و ادبیات فارسی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده ادبیات و علوم انسانی شماره ثبت: 4298;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 72986;کتابخانه دانشکده ادبیات و علوم انسانی شماره ثبت: 4298;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 72986
- تاریخ دفاع
- ۲۴ شهریور ۱۳۹۴
- دانشجو
- علی سلمانی
- استاد راهنما
- احمد احمدی
- چکیده
- عرفان اسلامی از آغاز پیدایش، دگرگونی¬ها و تقسیماتی به خود دیده که از میان آنها چندی چون حد فاصل تا حدودی برخی از این تقسیمات را از هم جدا ساخته و در عین آنکه بخش وسیعی از سلسله¬های فکری تصوف را زیر پوشش خود گرفته، به هر کدام از این مجموعه¬های شکل گرفته در تصوف ویژگی¬های مخصوص به خود را تعمیم داده¬اند؛ عرفان خراسانی متجلی در شخصیت-هایی چون بایزید و ابوسعید و مولوی و عرفان نظری منتسب به محی¬الدین ابن عربی دو نحله¬ی اصلی در بررسی و تقسیم بندی عرفان اسلامی به شمار می¬آیند. محی¬الدین ابن عربی و مولوی طلایه¬داران و نقطه¬ی اوج تفکر عارفانه در بستر مطالعات صوفیانه – که تا حدودی هم¬روزگار بوده و در عصری با خصوصیات و زمینه¬ی تاریخی هم¬گون به سر می¬بردند_ نماینده¬ی بارز این دو ساحت تصوف اسلامی به شمار می¬آیند. داوری خویشتن¬دارانه¬ی علمی در باب این¬همانی یا ناهمسانی اندیشه¬های این دو عارف منوط بر ارائه¬ی تعریفی از مبانی و اصول عرفان به همراه توضیحی روشنگرانه از نحوه¬ی حضور عناصر بنیادین تجربه¬ی صوفیانه در آثار آن دو است. عرفان دو مسأله¬ی عمده را در تنوع¬های گوناگون مسائل خویش عرضه می¬دارد که مبدأ و معاد و ماهیت تمامی آموزه¬های تصوف ارجاع به این دو امر دارد: وحدت وجود و انسان کامل. در این رساله کوشش شده تا نقاط اشتراک مولوی و ابن عربی در خطوط اصلی محورهای اندیشه¬شان مورد بررسی قرار گیرد بدون آنکه تأثیر پذیری آنها از یکدیگر و نیز امکان تحقق چنین امری در فضای آفرینش صوفیانه محل بحث و گفتگو قرار گیرد. نشان دادن وجوه اشتراک در آراء و اصول اندیشه¬های این دو صوفی بزرگ تاریخ تصوف اسلامی با تکیه¬ی عمده بر شواهدی که از آثار و تألیفات آنان استخراج شده است، غرض اصلی در نگارش این رساله بوده است. واژگان کلیدی: ابن عربی، مولوی، وحدت وجود، انسان کامل
- Abstract
- Islamic mysticism has experienced vast amount of divisions and alternations since its emergence. Khurasani mysticism which is known by Bayazid and Abu Said and Mulavi is one of the most distinguished division of Islamic mysticism and another one is the theoretical mysticism related to IbnArabi .MohyeddinIbnArabi and Mulavi are the two pioneers of mystical theorization and its climaxes. They also lived rather in a same era and experienced same historical situation and adventures, and they both considered as the most outstanding people in the area of Islamic mysticism. Judgment on similarity or difference of their thinking is only possible when we clarify their way of thinking. Mysticism revolves around two prominent issues and the emergence and the return and the essence of all the mystical courses are based on these issues: Pantheism and Perfect Being (Insan Al-Kamel). In this dissertation the author tried to find the similarity between Mulavi`s ideas and IbnArabi`s without discussing how they affect each other was or if such a thing is possible or not. In fact, the maintain idea of this dissertation was finding the resemblance between these two thinker`s way ofthinkingbasedon their asseys. Keywords: ibnarabi, maulavi, wahdat al-wujud, Insan Al-Kamel