عنوان پایاننامه
دولت و سرمایه اجتماعی از مشروطه تا انقلاب اسلامی
- رشته تحصیلی
- علوم سیاسی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP2989;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 54463
- تاریخ دفاع
- ۱۱ مهر ۱۳۹۰
- دانشجو
- شبنم شفیعی
- استاد راهنما
- داود فیرحی
- چکیده
- یکی از تعاریف مطرح در مورد سرمایه اجتماعی این است که سرمایه اجتماعی مجموعه هنجارهای موجود در سیستم های اجتماعی است که موجب ارتقای سطح همکاری اعضای آن جامعه گردیده و درجه اعتبار و همبستگی آن ها را تقویت می نماید که موجب پایین آمدن سطح هزینه های تبادلات و ارتباطات می گردد . پرسش اساسی دراین پژوهش این است که نقش دولت در ایجاد ، تداوم و تغییر سرمایه اجتماعی در تاریخ معاصر چه بوده است ؟ و نیروهای اجتماعی در این زمینه چه نقشی ایفا نموده اند ؟ در پاسخ به پرسش اصلی این پژوهش نگارنده می کوشد نقش دولت ها و نیرو های اجتماعی را در ایجاد سرمایه اجتماعی در انقلاب مشروطه ، جنبش نفت و انقلاب اسلامی مشخص کند . در ایران در دوره های قاجار و پهلوی سرمایه اجتماعی در تعامل رفتارهای دولت و نیروی اجتماعی درگیر بوده و به علت استبداد شدید دولت ها و سرکوب و تهدید آن ها و همچنین عدم حضور روحانیت در مرکز سیاسی کشور زمینه های تبلور سرمایه اجتماعی (همبستگی و انسجام اجتماعی ) کاهش می یابد و توان چندی برای موفقیت نمی یابد . اما در اواخر دوران پهلوی با حضور فعال روحانیت در عرصه سیاسی و بسیج مردمی گرد این محور و با رهبری امام خمینی سرمایه اجتماعی نمود خاصی یافته و منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شده است . نکته ای که درانقلاب مشروطه و جنبش ملی شدن صنعت نفت به این شکل وجود نداشت . در واقع امام خمینی سرمایه عظیم اجتماعی ملت ایران را در انقلاب اسلامی به شکل مطلوبی به جریان انداختند و همین همبستگی بین نیروهای اجتماعی حول محور اسلام و با رهبری واحد امام خمینی عامل پیروزی انقلاب اسلامی شد .
- Abstract
- It is one of the most celebrated definition of social capital: “It is a series of norms in social systems causing promotion of cooperation between its members and strengthening their solidarity and creditworthy. This makes a reduction in costs of exchanging and communication. What is Government’s role in making, continuity and changes of social capital in Iran’s contemporary history? And what is social force’s role in this processes? They are fundamental questions in this research. For respond to the questions, we try to specify the roles of governments and social forces in social capital’s creation about Constitutional Revolution, Oil Nationalization Movement and Islamic Revolution. In Iran and under rule of Qajar and Pahlavi dynesties, social capital challenged with interaction between government and social forces. The reason for strong despotism of governments and their suppressions and menaces and the cause of Clergies absence in country’s political center, we face with infirmity in social capital’s origins (i.e social solidarity and cohesion) and unsuccessful efforts. But in last years of Pahlavi era, with Clergies active presence in political arena and public mobilization in their axis, and by Imam Khomeini’s Leadership, social capital found special appearance and leaded to Islamic Revolution’s victory. We can’t find this point in Constitutional Revolution or Oil Nationalization Movement. In fact, Great social capital of Iranian peoples was circulated desirably by Imam Khomeini and this solidarity between social forces in the Islam axis and by Imam Khomeini’s unique leadership were factors of Islamic revolution’s victory.