عنوان پایان‌نامه

دولت اقتدارگرای دیوان سالار به مثابه عامل زمینه ساز



    دانشجو در تاریخ ۰۴ مهر ۱۳۹۰ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "دولت اقتدارگرای دیوان سالار به مثابه عامل زمینه ساز" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    علوم سیاسی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP2813;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 52252
    تاریخ دفاع
    ۰۴ مهر ۱۳۹۰

    در کنار افزایش گرایش های ذهنی در نفی اقتدارگرایی و در نتیجه تلاش برای کاهش نقش ملت-دولت¬ها درمدیریت یک سویه جوامع سیاسی و همان طور که کاهش نقش دولت در مدیریت جوامع در حال توسعه موجب افزایش بارز خشونت ها شده است. در حالی که اکثریت قریب به اتفاق ناراضیان سیاسی کشورهای در حال توسعه مدعی هستند که اقتدارگرایی آنتی تز دموکراسی است، تجربه دولت عمل گرا و توسعه گرا حاکی از تاثیر مثبت اقتدارگرایی در روند توسعه دموکراسی است پژوهش حاضر نیز به این مهم می پردازد. با توجه به آنکه اقتدارگرای دیوان سالار در گفتمان فعالان سیاسی کشورها به عنوان آنتی تزی برای دموکراسی به حساب می آید، خوف نظری این دانش پژوه آن است که به جای دموکراسی زمینه برای نوعی رویاگرایی توده ایی و یا عوام سالاری در کشورها فراهم آید، تا دموکراسی. با توجه به تحولات اخیر منطقه خاورمیانه که تحت عنوان بهار عربی مطرح می شود. چه بسا که نبود ظرفیت سازی اولیه برای دموکراسی ابر بهاری را به سیل ویرانگر رویاگرایی منجر کند، این پژوهش بنیادی با رویکرد تاریخی-تطبیقی می تواند جنبه کاربردی برای کشور های در حال گذار باشد. از منظر بنیادی این پژوهش دنباله ای است بر مطالعات نظری نسبت به پیوند اقتدارگرایی با دموکراسی واز نظر کاربردی یافته های این پژوهش می تواند مورد توجه صاحب منصبان و فعلان سیاسی کشورها شود. در همین راستا پژوهش حاضر نیز در نظر دارد به این سوال مهم پاسخ دهد که: دولت اقتدارگرای دیوان سالار چگونه باعث تکوین و تحکیم دموکراسی می شود؟ و در پاسخ به این سوال فرضیه پژوهش مطرح می شود که: دولت اقتدارگرای دیوان سالار با بالا بردن ظرفیت های ساختاری، و دگرگونی آن ها، نخبگان سیاسی را در جهت توسعه دموکراسی تمهید شده ترغیب می کند و می تواند زمینه ساز توسعه دموکراسی شود و موجب تحکیم دموکراسی شود، بنابراین تحقیق حاضر با استفاده از روش ساختار- کارگزار و با یک رویکرد پیامدگرایانه به بررسی رابطه بین اقتدارگرایی از نوع دیوان سالار و دموکراسی می پردازد. پژوهش حاضر دارای سه بخش است. که در بخش اول مروری در ادبیات عمومی و تخصصی برای رسیدن به چارچوب مفهومی و مبنای نظری است. دربخش دوم به مطالعات موردی در خصوص دولت های اقتدارگرای دیوان سالار در چهار کشور کره جنوبی، برزیل، شیلی و اروگوئه و نتایج حاصل از آن پرداخت می شود و در بخش پایانی به جمع بندی یافته های نظری و تاریخی در خصوص دولت اقتدارگرای دیوان سالار و توسعه دموکراسی با تعمیم یافته های مورد نظر بررسی می شود.