عنوان پایان‌نامه

نقد و تحلیل غزل روایی در دوران معاصر



    دانشجو در تاریخ ۱۴ دی ۱۳۹۰ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "نقد و تحلیل غزل روایی در دوران معاصر" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    زبان و ادبیات فارسی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده ادبیات و علوم انسانی شماره ثبت: 769006;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 50872
    تاریخ دفاع
    ۱۴ دی ۱۳۹۰
    دانشجو
    مهدی رستمی
    استاد راهنما
    علی اصغر باباسالار

    غزل روایی غزلی است که شاعر در آن داستانی را بازگو می کند. به عبارتی از روایت بهره می برد و غزل، متنی می شود که در آن حوادث از پیش انگاشته شده ای به طور آگاهانه در کنار هم می آیند. عناصر روایت و داستان در این نوع غزل قابل مشاهده است و پی رنگ آن از الگویی روایی پیروی می کند. یعنی روایت از وضعیت متعادل به سمت وضعیت نامتعادل حرکت می کند و در ادامه دوباره تعادل ایجاد می شود اما تعادل واپسین با تعادل آغازین یکسان و یک چیز نیست. غزل روایی یا غزل فرم، نام یکی از جریان های شعری معاصر در ادب فارسی نیز هست که از اواخر دهه هفتاد شمسی، مطرح شد و تجربه هایی موفق یا ناموفق در این زمینه به ظهور رسید. این تجربه جدید در حوزه غزل با چاپ کتاب درها برای بسته شدن آفریده شد (1376) و مرد بی مورد (1378) هر دو از محمدسعید میرزایی به طور رسمی اعلام وجود کرد که با استقبال گسترده شاعران جوان مواجه گشت و دامنه آن در سراسر دهه هشتاد نیز کشیده شد. اما پیش از آن که غزل روایی به یک جریان شعری در دهه هفتاد تبدیل شود، این نوع غزل در آثار شاعران دهه شصت از جمله سیمین بهبهانی قابل ملاحظه است. و مهم تر این که این نوع غزل نمونه های فراوانی در ادبیات کلاسیک فارسی داشته است. از جمله در غزلیات رودکی، فرخی، سنایی، عطار، خاقانی، مولوی، سعدی، حافظ و غزل سرایان مکتب وقوع نظیر شرف جهان قزوینی و وحشی بافقی. نیما یوشیج و اخوان ثالث نیز غزل روایی دارند. البته غزل روایی کلاسیک با غزل روایی معاصر تشابهات و تفاوت هایی دارد. غزل روایی معاصر و مسأله ورود روایت در غزل، نگاه منتقدان و طرفداران جدی غزل را به خود معطوف کرده است. با بررسی غزل های روایی معاصر از نظر عناصر روایت و داستان، می توان نتیجه گرفت که در مجموع این غزل ها از یک الگوی روایی پیروی می کنند و دارای سازه های کم و بیش مشترکی هستند. واژگان کلیدی: غزل، روایت، عناصر روایت، شعر روایی، غزل روایی کلاسیک، غزل روایی معاصر.
    Abstract
    In narrative sonnet the poet narrates a story. In the other word he use the narration and the sonnet become a text that sequence events are took in it consciously. The elements of narration and story are visible in this type of sonnet and their plot follow narrative pattern. It means the narration moves from balance state to unbalance state and in continue the primary balance is created again, but the secondary balance and first balance are not the same. Narrative Sonnet or Form Sonnet is the name of one the movement of contemporary poetic, that was developed in late of 70,s in iran, and successful or failed books were developed in this field. This new experience in field of sonnet with print of books drahâ barây-e basteh shodan âfarideh shod and mard-e bimored both from mohammad saeed-e mirzâee was created formally. And continued to 80,s. however before the 70,s , it was visible in works of the 60,s such as Simin Behbahâni and more important point is that this kind of sonnet had frequent samples in classic literature of Persian such as roodaki, sanâei, attâr, khâqâni, molavi, saadi and hafiz. The classic narrative sonnets have similarities and differences with contemporary narrative sonnets. The contemporary narrative sonnet and the inter of the narration in sonnet, cause analysts and advocators pay attention to it. This analysis result that these sonnets follow narrative pattern and have common structures.