عنوان پایاننامه
حاکمیت قانون و ولایت مطلقه فقیه
- رشته تحصیلی
- حقوق عمومی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP2774;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 49029
- تاریخ دفاع
- ۰۶ مهر ۱۳۸۹
- دانشجو
- محمد جواهری طهرانی
- استاد راهنما
- عباسعلی کدخدائی الیادرانی
- چکیده
- نظریه ولایت مطلقه فقیه، نظریه بنیادین اندیشه سیاسی شیعه از کهن ترین ادوار فقهی تا به امروز بوده است بر مبنای این نظریه، در عصر غیبت کلیه شئون حکومتی امام معصوم به فقیه جامع الشرایط منتقل گردیده است و فقیه جامع الشرایطی که در اصطلاح به عنوان ولی فقیه شناخته میشود جامع کلیه صلاحیتها و شئون لازم در تمشیت امور عمومی اجتماع میباشد بنابراین ولی فقیه در راس هرم قدرت در حکومت اسلامی قرار گرفته و کلیه نهادها و مقامات دیگر به واسطه تسری شئون ولایت او مشروع در حکمرانی در جامعه اسلامی شناخته میشوند. مطلقه دانستن ولایت ولی فقیه و سایر اقتضائات مترتب بر نظریه ولایت فقیه باعث شده تا بعضاً صحبت از تشبه حکومت ولایی به حکومت استبدادی گردد نوشتار حاضر انطباق نظریه ولایت مطلقه فقیه و اندیشه حاکمیت قانون را به نحو تفصیلی موضوع تحقیق قرار داده است و در پی آن است به واسطه استدلالهای توصیفی و تحلیلی اثبات نماید حاکمیت قانون به عنوان نظریهای که ضرورت نفی استبداد و خودکامگی حکومتها را در ادبیات حقوقی و سیاسی تأمین مینماید نه تنها تعارضی با اندیشه ولایت مطلقه فقیه ندارد بلکه این دو دارای رابطهای دوسویه بوده و به نوعی لازم و ملزوم یکدیگر میباشند و هریک تضمین کننده تحقق کامل دیگری در مناسبات قدرت در اجتماع میتواند باشد.
- Abstract
- Velayat-e motlagh-e faqih theory, has been Fundamental Theory of Shia Political Thought since The oldest Periods jurisprudence to date. According to this theory, In the absence All Government affairs of Imam has been transferred to the qualified Faghih. And he That Commonly known as valiy-e faqih has All the necessary competencies and dignity for Manage public affairs of the community. So valiy-e faqih is At the top of the pyramid the Islamic government And of Tract extend to his province, all other institutions and authorities acquire legitimacy. for the Having genericity qualified, have been Said Government qualified jurist is the same Dictatorship. This Article has study in comparatively Velayat-e motlagh-e faqih Theory And the rule of law theory. And it is followed by a descriptive and analytical arguments to prove that Rule of law as a theory in legal and political of literature Rejecs despotism of governments, does not conflict with Velayat-e motlagh-e faqih.both of them have two-way relationship in an Islamic society And they are complementary. so Each other can be ensures the full realization another In the power relations of society.