عنوان پایاننامه
بررسی بن مایه های اصلی شاهنامه ابولقاسم فردوسی و جنگ و صلح لف نیکلایویچ تالستوی
- رشته تحصیلی
- زبان وادبیات روسی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده زبانها و ادبیات خارجی شماره ثبت: 1453/2;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 48032
- تاریخ دفاع
- ۱۸ دی ۱۳۸۹
- دانشجو
- مرضیه حیدری
- استاد راهنما
- مرضیه یحیی پور
- چکیده
- پایان نامه حاضر به بررسی بن مایه های اصلی دو شاهکار ادبیات حماسی جهان «شاهنامه» حکیم ابولقاسم فردوسی و «جنگ و صلح» لف نیکلایویچ تالستوی اختصاص دارد. دراین پایان نامه برای اولین بار دو موضوع تاریخ و قدرت به موازات هم در این دو اثر، به روش مقایسه تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته است. فردوسی با هدف نگارش تاریخ ایران، تاریخ چند هزارساله ایران باستان را بطور سلسله وار در «شاهنامه» به رشته تحریر درآورده و چهره هزاران نفر را به تصویر کشیده است. وی همچنین نام هزاران نفر از فراموش شدگان تاریخ ایران را زنده گردانیده است. هدف فردوسی از سرودن «شاهنامه»، احیای تاریخ، فرهنگ و زبان ایران می باشد. در پژوهش حاضر ما بر فلسفی تر بودن شعر در مقایسه با تاریخ تاکید ورزیده ایم، چراکه رسالت شاعر این نیست که سخن از گذشته ها به میان آورد، بلکه این است که در مورد رویدادهایی صحبت کند که ممکن است یا ضرورت دارد که رخ بدهند. در مورد بازتاب تاریخ در «جنگ وصلح» می توان گفت که: تالستوی قصد داشت تا تاریخ ملت خویش را در رمانش منعکس کند. در«جنگ و صلح»، او نگاه نویی به موضوع تاریخ داشته و« تاریخ هنری» را به نگارش درآورده است. در این نظریه تاریخی او توجه خاصی به مفهوم ملت مبذول داشته است؛ به نظر تالستوی محتوای تاریخ – زندگی و فعالیت افراد مختلف بی شماربوده و تک تک افراد درکنار هم و با مشارکت هم قهرمانان تاریخ را تشکیل می دهند. بعبارت دیگر قهرمان تاریخ از نظر تالستوی، ملت می باشد. او در اینجا نقش عالیجنابان را در تعیین سرنوشت مردم در جریان تاریخ نفی می کند. بررسی موضوع قدرت در «شاهنامه» و «جنگ و صلح» در این پایان نامه نشان می دهد که «شاهنامه» فردوسی یک اثر ادبی در مقابل قدرت می باشد، چراکه فردوسی آن را در مقابل نفوذ اعراب و همچنین مغولها در فرهنگ و زبان ایران سروده است. در این پایان نامه نشان داده شده است که انعکاس مساله قدرت در «جنگ و صلح»، ارتباط تنگاتنگی با دیدگاههای تاریخی- فلسفی تالستوی دارد. از دیدگاه تالستوی قدرت رابطه میان شخصی مشهور با افراد دیگر است که در آن این شخص کمتر در عملی مشارکت داشته و بیشتر به بیان نظرات و فرضیات پرداخته و برای کارهای که بصورت دستجمعی صورت گرفته اند دلیل می تراشد. دراینجا ما برای نمونه چهره دو سمبل واقعی قدرت در تاریخ جهان – اسکندر مقدونی در «شاهنامه» و ناپلئون بناپارت در«جنگ و صلح» - که در این دو اثر به تصویر کشیده شده اند را در چهارچوب دنیای ادبیات مورد بررسی قرار داده ایم.
- Abstract
- چکیده به روسی دارد