عنوان پایاننامه
شناخت عوامل اجتماعی جمعیتی موثر بر اشتغال زنان در ایران
- رشته تحصیلی
- علوم اجتماعی - جمعیت شناسی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 48436;کتابخانه دانشکده علوم اجتماعی شماره ثبت: رس 4241
- تاریخ دفاع
- ۳۰ آذر ۱۳۸۹
- دانشجو
- ریحانه گلستانی
- استاد راهنما
- محمود قاضی طباطبائی
- چکیده
- یکی از مباحث مهم و اساسی در زمینه¬ی توسعه در تمام جوامع، میزان بهره¬گیری درست و به¬جا از قابلیت¬ها و مهارت¬های نیروی انسانی است. از این¬رو بی¬تردید زنان، به عنوان نیمی از جمعیت هر جامعه، تأثیر مستقیمی در توسعه¬ی جامعه دارند. رشد نسبت زنان شاغل، یکی از مشهودترین وقایع در روندهای اخیر بازارکار در ایران بوده¬است. تا قبل از آن زنان تا این¬قدر در بازار کار فعال نبودند. اما هنوز هم زنان با فرصتها و تهدیدهای نابرابری با مردان در بازار کار روبرو هستند. نرخ اشتغال مردان شاغل از کل جمعیت 10ساله و بیشتر در مقایسه با زنان بسیار بیشتر است و در سال 1385 تقریباً 5/6 برابر مقدار متناظر برای زنان می¬باشد. در نقاط شهری و روستایی کشور نیز، تفاوت قابل ملاحظه¬ای در نرخ های اشتغال زنان و مردان وجود دارد. همچنین در استانهای کشور؛ استان تهران دارای بیشترین سهم شاغلین زن و مرد از کل شاغلین کشور و در آن سو، استان ایلام کمترین سهم زنان و مردان شاغل را داراست. در این تحقیق با استفاده از 2% داده های نمونه سرشماری کل کشور در سال 1385 به تجزیه و تحلیل احتمال اشتغال زنان در مقایسه با مردان پرداختیم. علاوه برآن، با بهره¬گیری از تئوری تعاملی بعنوان رویکرد تئوریکی جدید در مبحث نابرابری بین دو جنس، احتمال اشتغال افراد را بر مبنای تعاملات عوامل مختلف اجتماعی و جمعیتی با جنسیت، سنجیدیم. نتایج رگرسیون لجستیک با کنترل جنس، محل سکونت و سن، حاکی از این هستند که؛ در سنین مختلف با افزایش تحصیلات زنان احتمال اشتغال آنان افزایش می¬یابد ولیکن در مردان، در گروههای سنی ابتدایی(تا 30 سالگی) و انتهایی(از 50 سالگی به بعد) با افزایش تحصیلات شاهد کاهش احتمال اشتغال مردان هستیم. زنان مطلقه و سپس بیوه دارای بیشترین احتمال اشتغال هستند ولیکن مردان همسردار نسبت به سایر مردان اشتغال بیشتری دارند. زنان مهاجر در اغلب گروههای سنی نسبت به زنان غیرمهاجر احتمال اشتغال کمتری دارند ولیکن در خصوص مردان، تا سن40 سالگی مهاجرت طول عمرشان باعث افزایش احتمال اشتغال شان می¬گردد و پس از آن در سنین بالا احتمال اشتغال مردان مهاجر نیز کم¬ می¬شود. با افزایش تعداد فرزندان از احتمال اشتغال زنان کاسته می¬شود. یافته¬های رگرسیون چندجمله¬ای در سنجش احتمال غیرشاغل بودن افراد در تعامل متغیر جنسیت و سایر متغیرهای مذکور، حاکی از آن است که زنان با تحصیلات راهنمایی، بدون¬همسردراثرطلاق، مهاجر، ساکن روستا، در گروههای سنی سنین نخستین و پایانی، همچنین زنان بیوه بدون بچه نسبت به سایر روابط تعاملی احتمال عدم اشتغال بیشتری دارند. کلمات کلیدی: جنسیت، اشتغال، بیکاری، تئوری تعاملی، نابرابری در بازار کار.
- Abstract
- One of the major concerns in development of every society is proper utilization of the skills and abilities of its’ labor force. Women as half of the population of every society have significant direct effect on the quality and pace of development in every society. While, growth in rates of labor force participation of women in Iran, has been one of the most noticeable trends of the labor market in recent years, but still, women face numerous difficulties and unequal opportunities in Iranian Labor market. The employment rate among the population of 10 years of age or more, in Iran in 2006,is higher for men than for women. There is also significant differences in employment rates of men and women in rural and urban areas of the country. While Tehran province enjoyed the largest proportion, the Eilam province had the least proportion of the employed for both men and women in the country. Using the data from 20% sample of 2005 census, this research investigated and compared the odds of being employed for men and women in Iran. It also investigated the intersectionality of certain socio-demographic characteristics such as age, marital status, level of education, being migrant and living rural areas in creating the least likely women to be employed. The results of logistic regression analysis, controlling for sex, place of residence, and age indicate that while the probability of employment for women increases with increasing level of education, it is almost reveres for men of age less than 30 and men age 50 or more. In other words the probability of being employed for these age groups among men decreases with increasing education. The divorced and then widowed women are more likely to be employed among women; however married men are most likely men be employed. While migrant women are less likely to be employed in most of the age groups, migrant men up to 40 years of age are more likely to be employed. Increased number of children reduces the probability of being employed for women. The results also show that the intersection of women with junior high level of education, widowed, migrant, residing in rural areas in their starting or ending age groups, with children are more likely to be unemployed than other women seeking employment. Keywords: gender, employment, unemployment, intersectionality, inequality in labor marke