عنوان پایاننامه
درآمدی بر ملاصدرا و افلاطین پیرامون صدور صادر نخستین
- رشته تحصیلی
- فلسفه
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده ادبیات و علوم انسانی شماره ثبت: 00097دا;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 46799
- تاریخ دفاع
- ۰۷ آذر ۱۳۸۹
- دانشجو
- محمدرضا موحدی نجف آبادی
- چکیده
- مسئله ی صدور از دیرباز مورد توجه و اختلاف حکمای اسلامی بوده و هست. در مسئله ی صدور علاوه بر قاعده ی الواحد، مسائل دیگری همچون تلقی و شناخت ما از خداوند و عالم، و شناخت مرز میان این دو نیز دخیل است. در این جستار به بررسی مشابهت ها و اختلافات دو فیلسوف بزرگ ایرانی و یونانی، ملاصدرا و فلوطین پیرامون جریان فیض با تکیه بر صادر نخستین پرداخته ایم. فلوطین خداوند را از علم و جهل، و هستی و عدم فراتر می داند و صادر اول را هستی و عقل می نامد. وی تعبیر قاعده ی الواحد را نمی پذیرد اما بر اساس اصل سنخیت و نیز نظام وحدت محور فلسفی اش مفاد این قاعده را در مورد واجب الوجود و فعلش می پذیرد. در مقابل ملاصدرا خداوند را شدیدترین مرتبه ی هستی و عالم به جمیع موجودات به علم اجمالی در عین کشف تفصیلی می داند. ملاصدرا نیز به قاعده ی الواحد قائل است با این تفاوت که واحد صادر شده از واجب الوجود را از دو منظر می نگرد: از نگاه ماهوی آن را عقل، مرتبه ی واحدیت و مرتبه ی اسم الله و از نگاه وجودی آن را وجود منبسط می نامد. همچنین تلقی این دو فیلسوف از عالم در نهایت اختلاف است. فلوطین عالم (به معنی ماسوی الله) را کل هستی می داند و در مقابل ملاصدرا حتی عقول را نیز از حیطه ی عالم خارج می داند.
- Abstract
- The issue of emanation is notable and has been considered as different point of view by Islamic philosophers till now. In this issue, in addition to "the rule of al-vahed" there are other issues like god and universe cognition and the border between tows. In this research the similarities and the differences between two great Iranian and Greek philosophers, "Molla-sadra" and Plotinus, about emanation with the emphasis on first emanation was considered. According to Plotinus point of view God is beyond the knowledge and ignorance, being and nothing. He called first emanation as being and intellect. He doesn't accept the phrase of "the rule of al-vahed" but based on "the rule of congruity" and his unity-oriented philosophic organization accept it's content about God and it's action. In contrast Molla-sadra considers God as the most deserved thing to be described as being, who knows every details about everything before he created them. He accepts the rule of al-vahed with this difference that he considered that from tow points of views. From the quidittic point of view calls it as intellect, stage of uniquity and stage of the name of Allah, and from existential point of view calls it as extended being. Moreover their opinion about the universe is extremely different. Pilotinus considers the universe (i.e. everything except God) as the whole of being, while Molla-sadra ever considers the intellects beyond universe.