عنوان پایاننامه
بررسی رابطه هم راستایی و بازاری یابی
- رشته تحصیلی
- مدیریت فن آوری اطلاعات
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 46555
- تاریخ دفاع
- ۰۶ آذر ۱۳۸۹
- دانشجو
- علی زارع میرک اباد
- استاد راهنما
- امیر مانیان
- چکیده
- اگرچه در سال های اخیر توجه کافی به هم راستایی سیستم های اطلاعاتی و کسب و کار انجام گرفته است، اما در این دهه تحقیقات انگشت شماری به بررسی رابطه استراتژیک همراستایی بین سیستم های اطلاعاتی و بازاریابی پرداخته است. هدف این تحقیق بررسی تاثیرات همراستایی استراتژیک بین سیستم های اطلاعاتی (IS) و بازاریابی بر عملکرد تجاری است. برای این کار تحقیق چن (1992) و هوپر (2006) به عنوان یک نقطه ی شروع در نظر گرفته شد. برای بررسی همراستایی میان استراتژیIS و بازاریابی، بازارگرایی به عنوان مبنایی برای همراستایی استفاده شد. مدل مفهومی استفاده شده شامل سه سازه می باشد: همراستایی، عملکرد بازار یابی و عملکرد تجاری. در تحقیق حاضر به بررسی همراستایی استراتژیک IS و بازاریابی در سه شرکت، سپهر، برید و کاسپین پرداخته شده است، پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات، تحقیق توصیفی از نوع مطالعه موردی چندگانه است. برای انجام مطالعه موردی چندگانه از روش آمیخته که ترکیبی از روش های کمی و کیفی است استفاده شده است و به منظور انجام بخش کیفی از ابزار مصاحبه عمیق و تکنیک تحلیل تم و در بخش کمی از ابزار پرسشنامه و روش همبستگی و به طور مشخص از معادلات ساختاری و ابزار PLS استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد، رابطه مثبت و معناداری میان همراستایی و عملکرد بازاریابی، و میان عملکرد بازاریابی و عملکرد تجاری وجود دارد اما به علل مختلف و در راس آنها نبود استراتژی مدون و بلوغ پایین این سازمان ها، رابطه مثبت و معنا داری میان همراستایی و عملکرد کسب و کار در شرکت های مورد بررسی وجود ندارد.
- Abstract
- Although in recent years, many researchers paid attention to IS-Business alignment, in this decade there are few studies investigated the strategic alignment between IS and marketing. The objective of this study is investigating the effects of strategic alignment between information systems (IS) and marketing on business performance. Accordingly, researches conducted by Chen (1992) and Hooper (2006) were regarded as the start point. For investigating alignment between IS and marketing strategies, market-orientation was used as a basis for alignment. This conceptual model consists of three structures: alignment, marketing performance and business performance. In this study we have tried to investigate the strategic alignment between IS and marketing in three companies of Sepehr, Barid, and Caspian. The current study from objective point of view is applied and from its information gathering method point of view is a descriptive research of multiple case studies. In order to conduct a multiple case study, we have used the mixed method which is a combination of qualitative and quantitative methods, and in order to conduct the qualitative section, we have used tools of depth interview and theme analysis technique, and in quantitative section, we have used tools of questionnaire and correlation method and obviously structural equations and PLS tools. Findings of the study indicate that there is a positive and significant relationship between alignment and marketing performance, and between marketing performance and business performance, but according to different reasons and on top of them lack of codified strategy and low maturity of these organizations, there is not a positive and significant relationship between alignment and business performance in the investigated companies.