عنوان پایان‌نامه

طراحی شبکه روی تراشه ناهمگام سراسری و همگام محلی با رویکرد توان مصرفی و دیرکرد پائین



    دانشجو در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "طراحی شبکه روی تراشه ناهمگام سراسری و همگام محلی با رویکرد توان مصرفی و دیرکرد پائین" را دفاع نموده است.


    محل دفاع
    کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 44799;کتابخانه مرکزی پردیس 2 فنی شماره ثبت: E 1728
    تاریخ دفاع
    ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۹

    با توجه به محدودیت‏های فیزیکی بوجود آمده در فناوری‏های عمیقا زیر میکرون امروزی، توزیع یک سیگنال ساعت همگام در سراسر تراشه اگر ناممکن نباشد، بسیار سخت شده است. شبکه‏های روی تراشه‏ی ناهمگام سراسری و همگام محلی به عنوان یک راه‏حل، سطح تراشه را به چند ناحیه‏ی همگام مستقل تقسیم می‏کنند. در این روش هر ناحیه توسط یک سیگنال ساعت مستقل کار می‏کند و در نتیجه مسئله‏ی توزیع سیگنال ساعت به چند مسئله‏ی کوچکتر تقسیم می‏شود. یک راهکار طبیعی برای پیاده‏سازی ناهمگام سراسری و همگام محلی شبکه‏های روی تراشه، استفاده از یک شبکه‏ی کاملا ناهمگام است. ارتباطات داخلی این شبکه نیازی به همگام‏سازی نخواهد داشت و در نتیجه مشکل خرابی در همگام‏سازی داده‏ها تنها به واسط‏های شبکه کاهش می‏یابد؛ آنجایی داده می‏خواهد بین دنیای همگام و ناهمگام مبادله گردد. این پژوهش در پی یافتن طراحی‏ای مناسب برای یک شبکه‏ی ناهمگام است، به نحوی که توان مصرفی شبکه و همچنین دیرکرد انتقال داده را کاهش دهد. بدین منظور ابتدا یک شبکه‏ی ناهمگام طراحی شده‏است. در طراحی این شبکه، یک نمونه‏ی بهینه شده از داور گردش به-نوبت موجود در مقالات معرفی شده‏است. استفاده از الگوریتم گردش به-نوبت موجب ایجاد عدالت در استفاده‏ی بسته‏ها از منابع خواهد شد. پس از آن یک صف ناهمگام معرفی می‏گردد که از نظر میزان دیرکرد و توان عملیاتی و مصالحه‏ی بین این دو، نتایج بسیار بهتری را نسبت به طراحی‏های موجود از خود نشان می‏دهد. یکی از مشکلات اصلی کوچک شدن فناوری ساخت تراشه، افزایش تأخیر اتصالات میانی علیرغم کاهش تاخیر گیت‏هاست. از طرفی تاخیر این اتصالات با افزایش طول سیم با نسبت درجه‏ی دو افزایش می‏یابد. در این پژوهش ، مدار اتصال میانی‏ای معرفی می‏شود که با استفاده از سیگنالینگ حالت جریان، تاخیر آن با افزایش طول سیم به صورت خطی افزایش می‏یابد. این اتصال میانی که آسوده‏ازتأخیر بوده و خروجی‏ای بدون مخاطره تولید می‏کند در لینک ارتباطی میان مسیریاب‏ها استفاده شده است.
    Abstract
    Due to physical limitations of new deep sub micron technologies, it is extremely hard, if not impossible, to distribute a global synchronous clock over a wide chip area. Globally Asynchronous Locally Synchronous (GALS) Networks on Chip (NoCs), as a solution, divide a chip area into smaller synchronous domains. In this technique each domain is clocked by an independent clock signal and thus the problem of distributing the clock signal is divided into smaller blocks. An asynchronous network connecting synchronous blocks would be a natural solution in GALS NoCs. In such a network, internal communications of the network will be performed asynchronously and thus the issue of data synchronization and synchronization failure would be limited to Network Interfaces, where data cross over synchronous and asynchronous worlds. This research introduces a design for asynchronous network that minimizes the network latency as well as its power consumption. First, an asynchronous network is designed. An optimized modification of round-robin arbiter is introduced which is used to arbitrate between simultaneous requests of outgoing packets. After that, an asynchronous FIFO will be introduced which offers a better tradeoff between throughput and energy dissipation. The introduced FIFO is used as routers’ buffers. The ever increasing delay of interconnects versus the gate delay, as the technology shrinks, has become a serious problem. Moreover, links delay increases quadraticly when interconnects length increases. Using MVCM signaling a delay insensitive link is introduced where its delay increases linearly with the link length. This hazard-free delay insensitive link is used for interconnecting adjacent routers. Finally, the overall network using the introduced arbiter, buffer, and interconnect is modeled at the gate level, and Local and Uniform traffic models are injected to the network. Simulation results show 20% gain in network saturation threshold at the expense of at most 10% higher power dissipation.