بررسی نقش مذهب بر عملکرد اقتصادی
- رشته تحصیلی
- علوم اقتصادی-اقتصادمحیط زیست
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده اقتصاد شماره ثبت: 1236;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 45221
- تاریخ دفاع
- ۲۵ اسفند ۱۳۸۸
- دانشجو
- محمد صدرایی
- استاد راهنما
- حسین عباسی نژاد
- چکیده
- کاربرد مذهب و مذهبگرایی به ویژه مصادف با انقلاب اسلامی 1357 در جامعه ایران به طرز گستردهای فزونی یافته است. بر درستی این گزاره چنان که شریعتی، مطهری و امام «ره» نیز انگشت تأیید نهادهاند، باید اذعان نمود که مذهب یک زمینه مشترک مردمی، یک نیروی قوی اجتماعی و عنصری محوری در فرهنگ و اندیشه ایرانی در برش تاریخی فعلی و زمانه حاضر قلمداد میشود. چه حضورش درصحنه و ساحت جامعه ایرانی ملموس و معین است. این همه دانشآموخته اقتصاد را در آستانهای از پرسشهای فراوان قرار میدهد! شاید اصیلترین آن، این سوال باشد که پیامد و تاثیر حضور وسیع مذهب در جامعه به عنوان عنصر محوری فرهنگ بر سطح روابط و فعالیتهای اقتصادی و سرانجام بر روند رشد اقتصادی چگونه است؟ نخستین بار مسأله پیامد حضور اجتماعی دین بر عملکرد اقتصاد توسط ماکس وبر مطرح و بررسی شد. وی دو فرضیه؛ عام مبنی بر اثر تعالیم مذهبی بر کنش اقتصادی و فرضیه خاص مبنی بر نقش اخلاق پروتستانی در رشد و توسعه اقتصادی غرب را مطرح نمود. مطالعات تجربی و نظری انجام گرفته در طول دو قرن گذشته این فرضیات را در سطح قابل قبول و معناداری تایید مینماید. باور این است که مذهب میتواند از طریق ایجاد مجموعهای از ارزشها و هنجارها که برای کنش اقتصادی ضروری است، سبب تسهیل و تسریع رشد اقتصادی جوامع شود. به عبارت بهتر مذهب سرمنشا تولید گونهای از سرمایه اجتماعی است که فوکویاما به آن عنوان ساختمندی برونزاد را میدهد. این رساله اثر باورهای مذهبی بر عملکرد اقتصادی را در چارچوب رهیافت وبر و با استفاده از ادبیات اقتصاد دینی که در پی آن ایجاد گشته مورد بررسی و سنجش قرار میدهد.
- Abstract
- Application of religion and tendency to religion rose remarkably especially after the Islamic revolution, in 1979 Iran society. As Shariati, Motahari and Imam rahmatolah mention it, must say that religion is a common humanity field, a strong social power and basically element in Iranian culture and mentality in current period. Its presence is tangible in Iranian society and it prefaces lots of economists to different questions. Maybe, the most important question is “what are the effects of comprehensive presence of religion in society as a critical element of culture in economic activities and relations and finally on the trend of economic growth?” Max Weber was the first one who introduced and expanded the effect of religion on economic performance. He discusses two hypotheses; general hypothesis, about the effect of religion doctrines on economic action and particular hypothesis is about the role of Protestant Ethic on growth and development of west countries. Theoretical and application studies that done in two last century, accept the so-called hypothesis in a determinant level of significance. Belief is that religion, by creation a collection of norms and values that are necessary for economic actions, can facilitate and speed up the growth of societies. In other word, religion is the source for production of a type of social capital that Fukoyama name it as external structure. This thesis investigates and test the effect of religion believes on economic performance according to Max Weber’s terminology and literature about the economics of religion that came after Weber’s work. Key words: Economics of Religion, Denomination, Economic Growth, Fukoyama, Social Capital