عنوان پایاننامه
نقش قرائت رسمی از دین در توسعه فرهنگی
- رشته تحصیلی
- ادیان وعرفان
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 1916ف;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 48395;کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 1916ف
- تاریخ دفاع
- ۲۹ دی ۱۳۸۹
- دانشجو
- الهه پیامی
- استاد راهنما
- قربان علمی
- چکیده
- توسعه فرهنگی به عقیده بسیاری از نظریه پردازان اجتماعی متضمن توسعه پایدار و همه جانبه در یک جامعه است که می تواند رشد ، ترقی و تکامل انسانها را در همه ابعاد وجودی بشر به همراه داشته باشد. دین به عنوان یک عنصر فرهنگی نیز می تواند چنین ماهیتی را دارا باشد. بر همین اساس در کشورهایی که دین اسلام (با دارا بودن شاخصه های فرهنگی توسعه، که در آن به وضوح قابل رویت است) دین رسمی است باید در زمینه توسعه، خاصه توسعه فرهنگی، سرآمدی و پیشرو بودن را دید؛ لکن مشاهده می گردد اکثریت قریب به اتفاق کشورهای اسلامی جزو کشورهای توسعه نیافته و یا جهان سوم می باشند. از آنجا که اسلام در ذات با توسعه فرهنگی منافاتی ندارد، لذا مشهود است که عدم توسعه کشورهای اسلامی، دین اسلام نبوده و حتی آنجا که دین به عنوان عامل بازدارنده در توسعه محسوب می گردد هم، باید به سراغ نوع دیدگاه حاکمان کشورهای مسلمان و قرائت و برداشت های آنان از دین اسلام رفت و خوانش های متفاوت از متون دینی را مورد بررسی قرارداد. این پژوهش نیز این نتیجه را حاصل نموده، که در ایران عصر قاجار با وجود تمامی عناصر توسعه در ایران ، باز هم توسعه فرهنگی در این برهه زمانی در کشورمان مشهود نیست؛ که این ناکامی نخبگان عصر قاجاریه در امر توسعه علت هایی دارد که از جمله آنها حکومت استبدادی مخالف توسعه، فقدان استقلال سیاسی و حضور گسترده استعمار، ضعف عملکرد روشنفکران و موانع ساختاری جامعه و در نهایت تفسیرهای نادرست از دین است.
- Abstract
- Most of social theorists believe that cultural development needs consistent and multilateral development of a society which can lead to human growth , promotion and evolution in all dimensions .Religion as a cultural element can have such nature. In this regard , countries at which Islam ( along with development cultural idexes which are visible obviously ) is the official religion should be pioneer at development especially cultural development . However we see that most of the Islamic countries of the world are considered as undeveloped or the third world . Since Islam inherently isn’t inconsistent with cultural development , it could be seen that the cause of development in Islamic countries is not Islam . where Islam is considered the limiting factor in such countries , we must see this condition in the interpretations of their rulers of Islam . Therefor , this research show that despite of presence of all , of development in Iran in Qajar era , cultural development isn’t visible in our country . the causes of Qajar failure of elites in Qajar era in has causes , A few of them are : anti – developmental structure of Gaverment , lack of political independence and widespread colonialism presence , weakness of intellectuals function , structural impediments of society and finally misinterpretation of religion area .