عنوان پایان‌نامه

بررسی تناسبات طلایی در برخی نگاره های بهزاد



    دانشجو در تاریخ ۲۱ اسفند ۱۳۸۸ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "بررسی تناسبات طلایی در برخی نگاره های بهزاد" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    تصویرسازی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه پردیس هنرهای زیبا شماره ثبت: 8264;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 45153
    تاریخ دفاع
    ۲۱ اسفند ۱۳۸۸

    یکی از مهمترین و بنیادی¬ترین مراحل به وجود آوردن یک اثر هنری و به خصوص اثر تجسمی، ترکیب بندی است. هنرمندان نگارگر در دوران‌های مختلف از اصول هنری و تناسبات خاصی، برای ارایه کار خود در کاملترین و بهترین حالت بهره جسته¬اند. این اصول در ادوار مختلف توسط هنرمندان و اندیشمندان متعددی به صورت مدون در آمده و به عنوان قالب‌های سامان یافته، مورد استفاده قرار گرفته است. این اصول که مصداق آن را می توان در مباحث مربوط به تناسبات طلایی شامل مربع شاخص، مستطیل¬های طلایی، چندضلعی¬های طلایی، مارپیچ طلایی و خطوط رهنمونگر به وضوح مشاهده کرد، همواره مبتنی بر افکار و اعتقادات و در یک کلام جهان بینی هنرمندان هر سرزمین بوده و دارای مفاهیم نمادینی می¬باشند. در برخی از کتب به بررسی تقسیمات طلایی و نحوه به کارگیری آنها در آثار مختلف پرداخته شده است. در هنر اروپا که خود را وارث فرهنگ و تمدن یونان باستان و مکاتب آن دوران بر می شمرد، به حد کمال از تناسبات طلایی بهره گرفته شده است و تحقیقات نیز این مدعا را اثبات می کند. در هنر شرقی و مخصوصا ایرانی که مسیر آفرینش آثار هنری از دنیای تخیل و تجرد به دنیای واقعیت در جریان است و احساس متعالی هنرمند در قالب تصویر جای می¬گیرد، بررسی اصول زیبا شناختی مانند تقسیمات طلایی همواره با دشواری هایی همراه بوده است. این سخن بدان معنا نیست که هنرمند نگارگر ایرانی هرگز با اینگونه مفاهیم، آشنایی نداشته، بلکه او از طریق دانش ریاضی از این اصول شناخت و آگاهی داشته است. نمی توان به وضوح ارتباط معنادار و روشنی بین نگاره¬ها و تناسبات طلایی مشاهده کرد، زیرا روح آزاد هنرمند و قریحه هنری او در پی برآورده سازی معیارهای زیبایی نبوده، بلکه خود به آفرینش این معیارها پرداخته است. چرا که اصول ریاضی همواره در پی یافتن معیارهای حاکم بر جهان و توجیه زیبایی¬های آن است. بنا بر شواهد بسیار، هنرمندی توانسته¬است هنری فراتر از زمان خود خلق کند که زاییده روح و فکرش را که همان هنر ناب است در کالبد قوانین و اصول ریاضی محدود و محصور نکرده باشد. این تنها یک الگو و معیار برای ارزیابی زیبایی است، نه تمام زیبایی. کمال الدین بهزاد، نگارگر اواخر دوره تیموری و اوایل دوره صفوی از نظر هنرشناسان در نگارگری تحولی به وجود آورده است که ضمن حفظ و احیای ارزشهای اصیل هنر ایرانی و تاثیرپذیری از آن
    Abstract
    One of the most important and fundamental part of visual work creation is the way that artist selects best arrangement of elements. In different eras, miniaturists have tried to use of this artistic basics and special proportions to show their works in the best manner. These basics are gathered by different artists and thinkers at diverse periods of time and Golden sections are some of these paradigms that express the symbolic context of artistic views in different areas. Variety texts have noted to the golden sections and spoken about their usage. We can see the numerous uses of golden proportions in the European art which is the heir of Greece’s culture and civilization. There are some documents to prove this claim. On the eastern art, especially Persian, the art work is coming from imaginary world to reality world and we are counter with a lot of difficulties based on golden sections structural study. Notice, this word doesn’t mean that the Iranian artists didn’t know these concepts and basis, but they were familiar through mathematical knowledge. Finding an explicit and meaningful relation between miniatures and golden sections is very difficult, because miniaturists themselves create the beautiful criterions solely. Bihzad who lived at the end of Timurid dynasty and the early of Safawid era, beside of maintain and revival of Iranian’s art values, has based a new style which made a great influence in his and next periods. This paper surveys the Bihzad’s art works to answer this question that if Bihzad has created his works based on artistic work or his recognition and use of golden sections.