عنوان پایاننامه
سعادت در نظام فکری ابن عربی و ملا مهدی نراقی
- رشته تحصیلی
- مدرسی معارف اسلامی- اخلاق اسلامی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 64076
- تاریخ دفاع
- ۳۰ دی ۱۳۹۲
- دانشجو
- محسن جمشیدی کوهساری
- استاد راهنما
- سیدحمیدرضا میرعظیمی
- چکیده
- انسان بهعنوان یکی از اجزا و درواقع مهمترین جزء نظام هستی، موجودی است که در حال حرکت در مسیر الهی و گام نهادن در طریق الهی است. این مسیر حرکت انسان دارای مبدأ و مقصدی است. آنچه در پیش روی انسان قرار دارد مقصدی است که غایت سیر او است. همان نقطهای که هر انسانی در پی رسیدن بدان غایت نهایی است و آن غایت را میتوان "سعادت" نامید. اما اینکه بهراستی حقیقت این سعادت چیست و چه میتواند باشد؟ مسئلهای است که هر علمی دربی پاسخگویی به این سؤال مهم است. با توجه به تمام آنچه در این تحقیق بیان داشتیم میتوان اینگونه نتیجه گرفت که سعادت نزد ابن عربی و نراقی متفاوت است؛ اما باکمی دقت تمایز این دو مشهود میشود بهعنوان نمونه درروش تمایز این دو نظریه نمایان میشود، بهنحویکه آنچه راه رسیدن به سعادت در نزد علم اخلاق و ملامهدی نراقی است در حقیقت نیمهراه نزد عرفا و ابن عربی است و علمای اخلاق ابتدای راه عرفا قرار دارند. همچنین تمایز آنها در نوع نگاهشان، بدین نحو که ابن عربی قائل به این است که شناخت صرف فایدهای ندارد، بلکه آنچه صحیح و درست است رؤیت و علم حضوری یافتن است. اما اوج این اختلاف و تمایز در مصداق سعادت خودنمایی میکند. ملامهدی نراقی سعادت را در عدالت میداند، یعنی اگر شخصی عادل باشد بنا بر همان تعریف وی از عدالت این شخص سعادتمند است. ولی ابن عربی سعادت حقیقی را رسیدن انسان به مقام خلیفهاللهی میداند، یعنی شخص سعادتمند کسی است که خلیفه الهی باشد و شرط رسیدن به این مقام هم داشتن بیشترین تخلق به اخلاق الله و اتصاف به صفات الله است. کلیدواژه: سعادت، غایت، محیالدین ابن عربی، ملامهدی نراقی، عرفان اسلامی، اخلاق اسلامی
- Abstract
- as important part of existence system is a creature that is moving in Divine way. This way of human movement has origin and destination. There is a destination in front of human which is the purpose of his trend. It is the same point that every human want to reach it, and this purpose can be named “bliss”. But, what is the truth of this bliss? It is the issue that every science wants to respond this important question. According to all mentioned issues in this paper, it can be concluded that the bliss is different from the viewpoint of Ibn Arabi and Naraqi; but the distinction is observed by precise. For example, these two theories are emerged in the distinction method so that whatever is the way of reaching the bliss from the viewpoint of ethic science and Molla Mehdi Naraqi is the incomplete way from the viewpoint of Ibn Arabi and Sufis, and ethic scholars place in the beginning way of Sufis. Also, Ibn Arabi believes that the absolute cognition is not useful, but the view and knowledge by presence is correct. But, the highest point of this difference and distinction is in bliss evidence. Molla Mehdi Naraqi knows the bliss as the justice, that is, if a person is just, he is blissful because of his justice. But, Ibn Arabi knows the real bliss as reaching human to successive of God, that is, the blissful person is the Divine successive, and the condition of reaching this position is to become qualified by God’s virtues and to attribute to God’s qualities. Keywords: bliss, purpose, Mohioldin Ibn Arabi, Molla Mehdi Naraqi, Islamic mystic, Islamic ethic.