عنوان پایان‌نامه

بررسی ،نقد و مقابله ترجمه کتاب خداحافظ گاری کوپر اثر رومن گاری



    دانشجو در تاریخ ۲۳ دی ۱۳۹۲ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "بررسی ،نقد و مقابله ترجمه کتاب خداحافظ گاری کوپر اثر رومن گاری" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    مترجمی زبان فرانسه
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده زبانها و ادبیات خارجی شماره ثبت: 2/1862;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 70424
    تاریخ دفاع
    ۲۳ دی ۱۳۹۲

    تحقیق پیش رو نقدی است بر ترجمه سروش حبیبی از کتاب خداحافظ گاری کوپر که در سال ???? برای اولین بار در ایران چاپ شد. این ترجمه در زمره ترجمه های بسیار موفق است که پس از اولین انتشار بارها مورد چاپ مجدد و یا ویرایش قرار گرفت اما هرگز مورد بازترجمه قرار نگرفت. این تحقیق بر آن است که با بررسی و نقد این ترجمه به این نکته پی ببر که چطور یک ترجمه بعد از گدشت چهل سال همچنان می تواند بافتی چنین پویا داشته باشد و با مخاطب خود به خوبی ارتباط برقرار کند؟ چه عواملی از جانب مترجم رعایت یا نادیده گرفته شده اند که حاصل کار چنین است؟آیا استفاده مفید از دانش فرامتنی و به طور کل غنای دانش فرامتنی مترجم به او کمک کرده است؟ آیا رعایت هنجارهای وقت جامعه از جانب مترجم به کار او موفقیت بخشیده است و آیا اساسا رعایت هنجارها می تواند معیار مناسبی برای سنجش خوبی یک ترجمه باشد؟ اساسا چه معیارهائی می تواند برای نقد یک ترجمه به کار گرفته شود؟ آیا نقد باید همواره منفی باشد؟ برای پاسخ به پرسش های فوق،تحقیق حاضر ساز و کار معرفی شده توسط برمن برای نقد مثبت را اساس کار خود قرار داده است که در آن پیش از رویاروئی اثر اصلی و ترجمه آن،مقدمات دیگری نیز مورد نیاز است که رعایت آنها به اندازه خود نقد مهم است. از آن جمله است: خوانش و بازخوانی ترجمه بدون در نظر گرفتن اثر اصلی،خوانش و بازخوانی اثر بدون در نظر گرفتن متن ترجمه،تحقیق و بررسی در مورد مترجم،نحوه کار و سایر آثار ترجمه شده از وی، تحقیق و بررسی در مورد نویسنده،خط فکری و زندگی اش و به طور کلی تحقیق در مورد کلیه عوامل موثر بر اثر و ترجمه آن. از این رو اثر اصلی و ترجمه به طور جدا مطاله شده اند و قسمت هائی از هر دو اتخاب شده است. از آنجائیکه این تحقیق سعی بر ارائه نقدی مثبت داشته در آن تلاش شده است تا جای ممکن از مثال هائی استفاده شود که نقاط قوت ترجمه بوده است و خلاقیت ها و قابلیت های مترجم را به نمایش می گذارد پس از انتخاب قسمت های مناسب،زندگی،آثار و شیوه نگارش رومن گاری(Romain Gary) مورد بررسی قر ار گرفت اما در مورد مترجم از آنجائیکه به تحقیقات اتوبیوگرافیک نیازی نیست، تنها به شیوه ترجمه و فعالیت های حرفه ای او بسنده شد. پس از تکمیل اطلاعات متنی و فرامتنی مورد نیاز،قسمت های انتخاب شده از اثر با ترجمه شان و بالعکس ،مورد بررسی قرار گرفتند تا شیوه ترجمه،نحوه استفاده از دانش فرامتنی و چگونگی رعایت هنجار ها توسط مترجم به خوبی مشخص شوند. برای اثبات اهمیت نقش دانش فرامتنی در ترجمه، مسئله شناخت و دانش فرامتنی از دیدگاه مارین لدرر(Marianne Lederer) مورد بررسی قرار گرفته و مثال هائی از مقابله متن اصلی و اثر ترجمه آورده شده است. هم چنین برای اثبات تاثیر عوامل زمانی،فرهنگی و تاریخی بر ترجمه یک اثر، مفهموم هنجار (norme) از گیدون توری(Gideon Toury) مورد بررسی قرار گرفته است که در آن اولین و اصلی ترین نرم برای یک ترجمه را وفاداری به متن اصلی یا اولویت قرار دادن مخاطب می داند.پس از نقد و بررسی این ترجمه بر اساس نظریه های یاد شده، چنین نتیجه گیری می شود که پویائی این ترجمه به لطف مخاطب محور بودنش است و مترجم با اکتساب شناخت کافی و استفاده درست و مفید از دانش فرامتنی و دانشی که از مطالعه متن اصلی به دست آورده است، موفق به ارائه چنین ترجمه ای شده است و اولویت قرار دادن مخاطب به عنوان هنجار اصلی و ابتدائی و همچنین رعایت سایر هنجارهای اجتماعی و سیاسی اثر گذار بر ترجمه باعث موفقیت این ترجمه شده اند که با گذشت بیش از چهل سال همچنان تاپیر گذار و روان است. تحقیق حاضر همچنین سعی در نمایش این اصل دارد که نقد ،بنیان و اساس مثبتی می تواند داشته باشد واصلا نقد مثبت برای یک اثر بسیار مفید تر است. کلمات کلیدی: نقد ترجمه،نقد مثبت،دانش فرامتنی،تئوری هنجار، رومن گاری
    Abstract
    La présente étude est une critique de la traduction d’Adieu Gary Cooper traduit par Soroush Habibi, qui a été publié en 1973 pour la première fois. Cette une traduction très réussie dès la première publication elle a été réimprimée plusieurs fois, mais n'a jamais été retraduite. Cette recherche a pour objectif de répondre à cette question de savoir qu’après quarante ans comment cette traduction peut encore avoir un tel contexte dynamique et de bien communiquer avec ses récepteurs? Quels facteurs ont été ignorés ou considérés par le traducteur pour arriver à un tel résultat ? Est-ce qu’il profitait des connaissances extralinguistiques ou bien de la richesse de ses connaissances a aidé? Est-ce qu’il a réussi grâce à la conformité de sa traduction aux normes de l'époque, justement la conformité de la traduction aux normes pourrait être un critère pour critiquer une traduction? Fondamentalement, quels sont les critères qui peuvent être utilisés pour critiquer une traduction? Est-ce que la critique doit être toujours négative? Pour répondre à ces questions, la présente étude est basée sur le mécanisme mis en place par Berman, pour donner une critique positive, par exemple : lecture et relecture de l’original, lecture et relecture de la traduction, aller à la recherche de l’auteur, déterminer la position traductive et le projet du traducteur. Après avoir sélectionné des zones textuelles adéquates et compléter notre connaissances sur l’auteur, sa vie et son style, le traducteur et son style de traduire et aussi le livre ,nous avons confronté l’original avec la traduction afin de critiquer le style du traducteur, et de comprendre comment il avait utilisé ses connaissances extralinguistiques et comment il avait déterminé la norme initiale et comment il a obéi aux normes socio-historiques de l’époque. Cette recherche n’a pas l’objectif de déceler l’écart observable entre le texte source et le texte cible, ni de louer la fidélité ou de dénoncer l’infidélité du traducteur mais elle prend pour hypothèses principales qu’aucune traduction n’est totalement parfaite et qu’il est toujours possible d’améliorer l’acte de traduction. Fort de ces observations et réflexions et en considérant les normes de la culture cible et les différentes connaissances qui construisent le bagage du traducteur, cette recherche résulte que la dynamité de cette traduction est grâce à sa nature Target-oriented. A l’aide de ses connaissances extralinguistiques le traducteur est arrivé à telle traduction et pour montrer l’importance des connaissances extralinguistiques le concept de la connaissance de Marianne Lederer a été justifié avec des exemples .Les théories de treize tendances déformantes d’Antoine Berman et la critique positive ainsi que certains éléments de la theorie des normes ont été introduits comme des critères pour critiquer la traduction choisie. Dans ce mémoire nous allons essayer de montrer la norme initiale, introduit par Gideon Toury, comme un critère et de prouver que la conformité de la traduction aux normes augmente son acceptabilité. Mots-clés : critique positive, connaissances extralinguistiques, théorie de Norme ,Romain Gary, traduction, Ledere, Berman, Toury