بررسی تطبیقی مساله ترتب از دیدگاه میرزای نائینی و امام خمینی (ره) و آثار مترتب بر هر یک از آنها
- رشته تحصیلی
- فقه و مبانی حقو ق اسلامی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 2225ف;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 62686
- تاریخ دفاع
- ۱۶ دی ۱۳۹۲
- دانشجو
- زهرا عسگرالیگودرزی
- استاد راهنما
- علیرضا هدائی
- چکیده
- در پایان مساله ضد و بحث از اینکه آیا امر به شی، مقتضی نهی از ضد آن است یا نه، مسأله مهم "ترتب" مطرح می شود که یکی از عمیق ترین مباحث علم اصول فقه است. چنانچه قائل شویم صحت عبادت متوقف بر وجود امر فعلی بدان نیست و امر به شی اقتضای نهی از ضد آن را ندارد عبادت مهمی که در ظرف ترک عبادت اهم صورت می پذیرد بدون هیچ مشکلی صحیح خواهد بود اما اگر به عکس هر یک از دو مبنای فوق قائل شویم ( یعنی صحت عبادت متوقف بر امر است و امر به شی اقتضای نهی از ضدش را دارد) با توجه به اینکه عبادت مهم امر فعلی می خواهد (اما دراین حالت ندارد) یا دارای نهی است (و نهی از عبادت هم مسلما موجب بطلان آن می شود) اینگونه عبادت (ضدعبادی) باطل است. اما میرزای نائینی با قائل شدن به ترتب، ضد عبادی را صحیح می دانند اما با بیان این چند مبنا: 1.نهی در عبادت موجب فساد است. 2.امر به شی مقتضی نهی از هر ضد خاصی نیست بلکه فقط موجب نهی در ضد خاص هایی می شود که حالت سوم ندارند مانند حرکت وسکون. (بنابراین مثال صلات ضد خاصی نیست که نهی داشته باشد زیرا حالت سوم و... دارد). 3. نهی در ضد خاصی که حالت سوم ندارد نهی غیری است واین نهی دال بر فساد نیست. ایشان برای روشن شدن نظر خود در فوائد پنج حالت تزاحم را مطرح می نمایند و در حالت اول پنج مقدمه ی لازم برای ترتب را بیان می کنند اما امام خمینی (ره) به این پنج مقدمه اشکالاتی را وارد می کنند و در انتها ضد عبادی را با روشی غیر از ترتب صحیح می دانند .بنابراین نیازی به بیان این مقدمات نمی بینند. پایان نامه حاضر با روش تحلیلی-توصیفی در پی آن است که با قرار دادن یافته های این دو بزرگوار در کنار هم، در تبیین و شفاف سازی مسئله ترتب گامی برداشته باشد
- Abstract
- In Shiite Usul al-Fiqh, in the end of ‘the Question of Opposite’, which discusses whether to command something necessitates prohibition against its opposite, the significant question of subsequence is raised which, in turn, is amongst deepest discussions of Usu al-Fiqh. It is commonly seen that people leave what is more important in Shari‘a and do the important one, or leave compulsory tasks and engage themselves in recommended deeds. Should we maintain that correctness of an act of worship is not dependent upon its having an actual command, or to command something does not necessitate prohibiting its opposite, ‘the important act of worship’ done through leaving ‘the more important act of worship’ would doubtlessly be correct. But if we oppose any of the two said premises, the important act of worship would be null; since it has no actual command, or it is prohibited – and we know that should an act of worship have no actual command or be prohibited, it would certainly be nullified. Those who believe in the subsequence, however, assert that the command to ‘the important’ is actual without any problem even in the case of disobeying ‘the more important’. Thus, such an act of worship is done correctly. That explanation is in need of five preliminaries with which the present essay would deal in detail. This thesis deals with the problem of subsequence from the viewpoints of al-M?rz? al-Naeeni and Imam Khomeini and discusses their differences in this connection. Keywords: subsequence, actual command, the important and the more important, the Question of Opposite, the subsequent address, al-M?rz? al-Naeeni, Imam Khomeini.