تاثیر شواهد تاریخی در نگارش و تدوین قرآن کریم (مخطوطات و کتیبه ها )
- رشته تحصیلی
- فلسفه و حکمت اسلامی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 2497ف;کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 2497ف
- تاریخ دفاع
- ۲۹ شهریور ۱۳۹۶
- دانشجو
- مهدیه حق اللهی
- استاد راهنما
- شادی نفیسی
- چکیده
- در پژوهش های پیشینِ تاریخ قرآن، محققان همواره بر لزوم بررسی شواهد مادی به عنوان یکی از مهم ترین منابع تاکید کرده اند. اما به دلیل کمبود این اسناد، پراکندگی شواهد موجود و عدم امکان تاریخ گذاری؛ تاثیر این منبع در مباحث تاریخ قرآن بسیار کمرنگ بوده است. در دهه های اخیر با ایجاد تحولاتی در زمینه کمیت و کیفیت این داده ها، بسیاری از این آثار توسط باستان شناسان، کتیبه شناسان، کهن خط شناسان، پاپیروس شناسان و نسخه شناسان معرفی، دسته بندی و تفسیر شده اند. در این رساله به منظور بررسی ارتباط این اسناد با گزارش ها و آراء اسلامی، برخی از انواع مهمترین شواهد مادیِ کتابت شده در مناطق اسلامی، مربوط به بازه پیش از اسلام تا اوایل ظهور اسلام، به عنوان شواهد غیر مستقیم و همچنین مخطوطات قرآنیِ نسبت داده شده به قرن اول هجری و پراکنده در سراسر دنیا، به عنوان شواهد مستقیم نگارش قرآن کریم، معرفی و دسته بندی شده¬اند. سپس در موضوعات مختلفِ زیر مجموعه کتابت و نگارش، مقایسه ای بین گزارش ها و آراء موجود از یک طرف و تحلیل های ارائه شده توسط متخصصان علوم وابسته به بقایای مادی در طرف مقابل، انجام شده است. نتایج این مقایسه نشان می دهد که بررسی این شواهد، باعث تکمیل اطلاعات و اصلاح دیدگاه ها در موضوعات مختلف وابسته به کتابت های اولیه در دوران اسلامی است. از جمله خط نبطی در برابر خط سریانی و یا خطوط جنوبی به عنوان منشاء خط عربی شمالی معرفی می شود. همچنین دیدگاه شکل گرفته در زمینه انواع خطوط اولیه عربی، با معرفی خط حجازی به عنوان کهن ترین خط و اولین خط وارد شده به مصاحف در مقابل خط کوفی اصلاح می شود. از سوی دیگر روند تطور تدریجی این خط، معرفی ویژگی های نگارشی و رسم الخطی آن و نحوه انتقال تدریجی آن به حجاز با استفاده از اسناد مادی به خوبی اثبات می شوند. همچنین بررسی مواد کشف شده، تقویت کننده گزارش ها و آرائی است که بر در دسترس بودن ملزومات کتابت مانند ابزار و سواد مناسب در شبه جزیره دلالت دارد. در جمع و نگارش قرآن، این شواهد با رفع تناقض از اخبار موجود، تایید کننده رای جمع زود هنگام قرآن کریم، مشخص بودن مرز کلیه سوره ها و آیات موجود در آن و رد تغییرات در زمان امویان است. همچنین در بین این اسناد نمونه هایی از شواهد عینی برای مصاحف صحابه نیز دیده می شود. علاوه بر این در موضوعاتی مانند ویژگی های فیزیکی مصاحف، رسم الخط، علائم نگارشی، جداگر های متن، بستر نگارش و صفحه آرایی، علاوه بر رفع تناقض از گزارش ها، گاه فرضیات شکل گرفته بر اساس آن را تفسیر و یا تکمیل کرده و یا به صورت کامل مردود می کند. به عنوان نمونه، مشابهتِ کتابت قرآن با سایر نگارش ها در دوران باستان متاخر به اثبات رسیده و استفاده مسلمانان از خط و رسم الخط روزمره، به خوبی به اثبات می رسد. همچنین ورود زود هنگام جداگرهای متن و علائم نگارشی اعجام بر خلاف برخی گزارش ها و آراء به خوبی اثبات می شود. علاوه براین در نظر گرفته شدن بسمله به عنوان آیه از دیدگاه غالب کاتبان کاملا مشهود است. در نهایت نشان داده می شود که چگونه استفاده از این اسناد مادی به عنوان منبعی جدید، باعث بازسازی شناخت ما از تاریخ قرآن می شود و جمع و نگارش و تثبیت متن زودهنگام قرآن را به اثبات می رساند. همچنین بررسی های اولیه در این پژوهش، لزوم بازنگری در برخی از آراء فعلی را با مدد گرفتن از این اسناد عینی به اثبات می رساند.
- Abstract
- researchers in the field of History of Quran, have previously emphasized the necessity to analyze material evidence as an important source. But due to the scarcity and dispersion of this evidence and also problems in dating, this source has not been influential in the field. However, with the advent of quantitative and qualitative in data, many of these documents were presented, categorized, and interpreted by archeologists, epigraphists, paleographers, papyrologists, and codicologists. In this thesis, the relationship between this kind of evidence in return to Muslim reports and viewpoints was evaluated. Material evidence from Muslim areas dating from pre-Islamic to early Islamic period were considered as indirect evidence, and Quranic manuscripts from the first century of Hijra that were dispersed around the world were considered direct evidence in Quranic writings. The evidence were presented and categorized in this study. A contrastive analysis between current viewpoints and traditions and the analyses from scientific experts about material remains was carried out. The results show that using material evidence as a source fills the gaps in literature and corrects viewpoints in topics such as categories of early Arabic script, the origin of the north Arabic script, the development of this script, characteristics of the script, its transmission method to Hijaz and the earliest Quranic scripts. Also the results strengthen the viewpoints of accessibility of writing materials and the literacy in the Arabian Peninsula. In the writing and codification of the Quran, the material evidence supports the viewpoint of the early collection of the Quran and rejects changes during the Omayyad period. Among these documents, objective evidence for companion codices is seen. In some areas, in addition to resolving the conflict in reports, sometimes the formed hypotheses are completed and supported, or rejected entirely. Such areas are physical characteristics of the manuscripts, orthography, vowels and diacritical marks, text dividers, writing surfaces, layout and ornaments. In conclusion, this study shows how using material evidence as a new source can recreate what we know about the history of the Quran. This study proves the necessity to re-evaluate some of the current viewpoints using this objective evidence.