عنوان پایاننامه
بررسی فقهی اقامت مسلمانان خارج از دارالاسلام
- رشته تحصیلی
- فقه شافعی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 2295ف
- تاریخ دفاع
- ۲۱ دی ۱۳۹۳
- دانشجو
- صمد احمدی نیاز
- استاد راهنما
- محمدعادل ضیائی
- چکیده
- در عصر حاضر توأم با رونق یافتن ارتباط و مناسبات بین کشورها، اقامت در کشورهای دیگر نیز رشد چشمگیر و فزایندهای داشته است و مسلمانان نیز به تبع این روند، به اقامت دربلاد غیر اسلامی روی آوردهاند. اما آیا اقامت در بلاد غیر اسلامی برای مسلمانان جایز است؟ آیا احکام و قوانین غالب بر بلاد غیر اسلامی، با احکام و موازین شرعی اسلام در مغایرت نیست؟ تحت چه شرایط و ضوابطی اقامت در سرزمین غیر اسلامی دارای مشروعیت شرعی خواهد بود؟ در پاسخ می توان گفت اگر اقامت در سرزمین غیر مسلمانان به شکلی باشد که اظهار دین و برپایی شعایر و احکام دینی در آن ممکن نباشد، اقامت در بین آنان حرام و هجرت از آن سرزمین واجب بوده و کسی با این حکم مخالفت نکرده است و این حکم جنبه ی اجماع به خود گرفته است. اما اگر در اقامت در سرزمین غیر مسلمانان امکان حفظ و اظهاردین وجود داشته باشد، دو دیدگاه وجود دارد: 1 ـ رأی مذهب مالکی، ابن حزم ظاهری و برخی از معاصرین بر عدم جواز اقامت در بین غیر مسلمانان است. مستند این دیدگاه، نصوص دال بر حرمتِ اقامت در بین کفار و مشرکان است. 2 ـ جمهور فقها (حنفی، شافعی، حنبلی) و اکثر معاصرین بر جواز اقامت در بلاد غیر اسلامی حکم داده اند. چرا که عموم حرمتِ اقامت در بلاد غیر اسلامی با احادیث تخصیص خورده و حرمتِ اقامت منحصر در حالتی است که اظهار دین در آن سرزمین ممکن نباشد. با توجه به اینکه نصوص شرعی، محل سکونت مسلمانان را به سرزمین یا نقطه¬ی خاصی در عالم مقید نکرده، می¬توان گفت اگر در سرزمینی امکان انجام واجبات دینی و برپایی شعایر اسلامی ممکن باشد، مسلمانان می توانند در آن سرزمین مقیم شوند، اگر چه آن جا سرزمین غیر اسلامی باشد. البته این جواز اقامت منوط به وجود شروطی است، از جمله: امنیت بر دین، توانایی اظهار دین، وجود مصلحت راجح برای شخص مسلمان یا جوامع اسلامی و رعایت ضوابط شرعی اقامت در بین غیر مسلمانان. اقامت در کشورهای غیر اسلامی میتواند دارای آثار مثبت (گسترش و تبلیغ اسلام، ترسیم واقعیت اسلام و مسلمانان، پیشرفت های علمی..) و منفی (دوستی نسبت به کفار، تشبه به کفار، مشاهده کثرت معاصی و ..) باشد. مدت زمان اقامت، نوع آن، و آثاری که در قبال شخص مقیم، مسلمانان و حتی جوامع اسلامی ایجاد میشود، می تواند بر حکم فقهی اقامت اثر گذار باشد. همچنین اقامت در یک کشور غیر اسلامی باعث ایجاد وظایفی(رعایت قوانینی که با احکام اسلامی در مغایرت نیست، رعایت عدالت، پایبندی به معاهدات..) نسبت به محل اقامت میشودکه رعایت این وظایف بر مسلمان مقیم واجب است.
- Abstract
- In the present age, by the boom of communications and relations between the countries, residence in other countries has also had a significant and increasing growth. Following this trend, Muslims have tended to reside in non-Muslim countries. But is it allowable for the Muslims to reside in non-Muslim countries? Aren't the rules and regulations governing non-Muslim countries contrary to the religious rules and regulations of Islam? Under which circumstances and regulations will residence in non-Muslim territories be religiously legitimate? In response, it can be said that if residence in a non-Muslim territory is such that it is not possible to declare religion and to establish religious orders, residence among them will be illegitimate and it will be necessary to emigrate from that territory. No one has disagreed and opposed to this judgment and it has found a consensus aspect. However, if it is possible to preserve and to declare religion during residence in a non-Muslim territory, then there will be two viewpoints. 1) Maliki Sect, Ibn Hazm Zaheri and some of contemporaries have not authorized residence among non-Muslims. Documentations of this viewpoint include the texts indicating the respect of residence among infidels and pagans. 2) Jomhour jurists (Hanafi, Shafei, Hanbali) and most contemporaries have authorized residence in non-Muslim territories because the generality of respect of residence in non-Muslim countries are related to traditions and respect of unique residence is under the condition in which it is not possible to declare religion in that territory. Considering the fact that religious texts have not limited the residence place of Muslims to a certain territory or point in the world, it can be said that if it is possible in a territory to perform religious duties and Islamic rituals, Muslims will then be able to reside in that territory though it is a non-Muslim territory. Of course, this residence authorization is subject to conditions including religion safety, ability to declare religion, existence of preferred interest for Muslims or Islamic communities and observance of religious regulations of residence among non-Muslims. Residence in non-Muslim countries can have positive effects (development and propagation of Islam, drawing the reality of Islam and Muslims, scientific progresses, etc.) and negative effects (friendship with infidels, imitation from infidels, observation of several sins, etc.). Period and type of residence and the effects caused for the resident person, Muslims and even Islamic communities can influence on the jurisprudential judgment of residence. Moreover, residence in a non-Muslim country will establish duties (observance of rules which are non contradictory to Islamic instructions, observance of justice, commitment to treaties, etc.) for the residence place and observance of these duties will be obligatory to the resident Muslim. Keywords: Residence, Emigration, Muslim, Islamic Territory, Infidelity Territory, Non-Muslim, Religion Declaration