بررسی هتک حرمت اشخاص از منظر فقه امامیه و حقوق جزای اسلامی
- رشته تحصیلی
- فقه و مبانی حقو ق اسلامی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 2358ف;کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 2418ف;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 75411
- تاریخ دفاع
- ۲۹ بهمن ۱۳۹۱
- دانشجو
- مهشید عاشوری
- استاد راهنما
- احمد باقری
- چکیده
- تحقیق حاضر هتک حرمت مؤمن، حدود و ظرایف و همچنین مصادیق آن را از منظر اخلاقی، فقهی و قانونی مورد تحلیل و تبیین قرار می دهد. هتک حرمت در اصطلاح اخلاقی به معنای هر قول یا فعلی است که موجب ایذاء، تحقیر و اهانت به مؤمن شده و ظلم به او محسوب گردد و مصادیق آن غالباً ذیل بحث از آفات زبان بحث میشود؛ و در معنای فقهی عبارت است از هر قول یا فعلی که عیب، نقص یا گناهی را در فرد آشکار نماید که یا بر دیگران پوشیده است و آشکار شدن آن را ناپسند میداند، و یا بر دیگران پوشیده نیست اما متکلم آن را به قصد تحقیر و انتقاص فرد استعمال می نماید و در هر دو حالت موجب ایذاء، مذمّت، اهانت و یا تحقیر مواجه و یا منسوب الیه خواهد بود و در این معنا مصادیقی چون تعریض به قذف، سبّ، هجو، هجر، افشاء سرّ، افتراء و بهتان، غیبت و نمّامی را شامل میشود؛ در قانون مجازات اسلامی هتک حرمت افراد در قالب هجو، افتراء، افشاء اسرار و انواع توهین جرم انگاری شده است. در فقه امامیه عرض و آبروی همه افراد محترم تلقی شده است و بنابراین تعدّی به حرمت و آبروی آنان جرم محسوب شده و مستوجب تعزیر خواهد بود مگر آن که به موجب کفر یا انکار یکی از ضروریات دین، بدعت و یا تجاهر به فسق و نیز در مقام زمامداری به موجب ظلم به مردم، خود این احترام را زائل نمایند. غالبا از این افراد در متون فقهی با تعبیر «مستحق استخفاف» یا «مسلوب الاحترام » یاد میشود. در مورد حدود جواز هتک حرمت افراد مسلوب الاحترام میان فقها اختلاف نظراتی وجود دارد اما از مجموع آراء چنین بر می¬آید که گرچه نصوص و فتاوا بر عدم لزوم وجود قصد و غرض صحیح در جواز هتک این گروه دلالت دارند اما با توجه به اهمیت فراوان و جایگاه رفیع حرمت مؤمن از منظر دین اسلام، احتیاط ایجاب می نماید که در هتک این افراد اولاً غرض و مصلحتی اهمّ از مصلحت حرمت مؤمن در بین باشد و ثانیاً در هتک آنان به قدر متیقن اکتفا شده و هتک حرمت در فاسقِ غیر متجاهر و همچنین فاسق متجاهر در آنچه بدان تجاهر ندارد ترک شود.
- Abstract
- ندارد