تصحیح ، ترجمه و شرح مقاله دوم از مقصد اول رساله قبله غیاث الدین منصور دشتکی
- رشته تحصیلی
- تاریخ علم -ریاضی در جهان اسلام
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 2388ف;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 72674;کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 2388ف;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 72674
- تاریخ دفاع
- ۲۰ بهمن ۱۳۹۳
- استاد راهنما
- حمید رضا گیاهی
- دانشجو
- راضیه سادات موسوی
- چکیده
- یکی از مهمترین مسئلهها در آثار به جا مانده از تاریخ علم دور? اسلامی، مسئل? تعیین قبله است. تعیین قبله با توجه به جایگاهش در فقه اسلامی، از اهمیت بسزایی برخوردار بوده و از جنبههای مختلفی به آن پرداخته شده است. در کتابهای فقهی، تفسیرها و آداب شرعی زندگی روزمره تا آثار جغرافیایی، هیئت، زیجها و معرفی ابزارهای مختلف نجومی، غالباً بخشی به موضوع قبله اختصاص دارد. مسلمانان به سبب دستور قرآن برای انجام برخی مناسک دینی ملزم به دانستن جهت مکه بودند و در سدههای ابتدایی ظهور اسلام با گسترش قلمروی مسلمانان در سرزمینهای دور از مکه، نیاز به روشهایی برای تعیین قبله بیش از پیش اهمیت یافت. در ابتدا روشهای قبلهیابی مسلمانان چندان علمی نبود، اما رفته رفته پس از آشنایی ایشان با دانش دیگر تمدنها و افزایش توانمندی در به کارگیری آن علوم، به راهحلهای دقیق و تقریبی مختلفی برای یافتن جهت قبله از طریق جغرافیای ریاضی، هندسه و مثلثات کروی دست یافتند. ادام? این پیشرفتها در کنار گسترش تألیفات دینی و توجه به روایتها و سنت اسلامی، طی قرنها منجر به اختلاف دیدگاهها دربار? روشهای قبلهیابی از منظر فقه اسلامی و علوم دقیق میان مسلمانان شد. رسال? قبل? غیاثالدین منصور دشتکی به دنبال اختلاف او بر سر تعیین قبل? برخی شهرها با فقیه نامدار دور? صفویه، محقق کرکی نگاشته شده است. این منازعه منجر به عزل دشتکی از مقام صدارت دربار شاه طهماسب صفوی شد. در این رساله علاوه بر توجه به مبانی اختلاف روشهای فقهی و علمی قبلهیابی، بسیاری از مهمترین روشهای ریاضی در تعیین قبله، دسته بندی و به زبانی ساده شرح داده شدهاند. دشتکی در تدوین رسال? خود از آثار برجستهترین اندیشمندان دور? اسلامی چون ابوریحان بیرونی، عبدالرحمان صوفی رازی، عبدالجبار خرقی و قطبالدین شیرازی بهره گرفته و گویا بر آن بوده است تا با گردآوری روشهای ریاضی تعیین قبله و تبیین ساده و کاربردی آنها، امکان استفاد? آسان این روشها را برای همگان فراهم سازد. در این پژوهش با استفاده از نسخههای موجود از رسال? قبل?غیاثالدین منصور دشتکی، مقال? دوم از مقصد اول این رساله که به وصف روشهای ریاضی پرداخته است، تصحیح، ترجمه و شرح میشود. همچنین با تدوین فصلهای مقدماتی، مروری اجمالی بر جنبههای تاریخی، فقهی و روشهای مختلف دقیق و غیر دقیق در مسئل? قبله خواهیم داشت.
- Abstract
- An important topic in the history of Islamic astronomy and mathematical geography is determining the direction of the desired city towards Mecca (qibla).Different kinds of manuscripts are extant, which deal with the qibla studies during the Islamic period, particularly because of its significance in jurisprudence (fiqh). Upon concrete statement of Koran, every Muslim has to pray towards the holy direction (qibla). After spreading the territory of Islam in other realms, people searched different ways for determining the qibla direction, wherever one needs. The primary ways, did not include “scientific” methods, but after the 9th.A.D, astronomers started to use mathematical and astronomical either approximate or accurate methods simultaneously. Jurists used popular ways to determine the qibla direction. In some cases, they opposed scientific approaches to some extent. The aim of the present dissertation is to provide critical analysis of a late treatise on finding the direction of Qibla from Ghiy?th al-D?n Man??r Dashtak? (866-949.A.H/1460-1543). It seems that Dashtak? composed Qibla treatise, because he had already disputed with one of the most important Im?m? jurists, Karak? (870-940.A.H/1464-1534), about qibla issue. Then he decided to collect all important mathematical methods in his treatise to show the reasons of discrepancies between scientific methods and religious approaches. In order to do that, Dashtak? used several important manuscripts from some ancient astronomers such as: B?r?n?, T?s? and Kharagh?. He also tried to explain the methods in a simple style to be comprehensible even for ordinary people. Here we have edited, commented, and translated Qibla treatise into Persian. Furthermore, we have analyzed historical, mathematical and religious aspects of the treatise.