عنوان پایان‌نامه

بررسی تطبیقی احکام بلوغ و رشد در فقه و حقوق اسلام و مسیحیّت



    دانشجو در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۳۸۶ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "بررسی تطبیقی احکام بلوغ و رشد در فقه و حقوق اسلام و مسیحیّت" را دفاع نموده است.


    محل دفاع
    کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 36926;کتابخانه پردیس قم شماره ثبت: T12
    تاریخ دفاع
    ۲۸ بهمن ۱۳۸۶
    استاد راهنما
    مجتبی الهیان

    بلوغ یعنی کامل شدن و به حد کمال رسیدن، بلوغ در انسان بصورت ناگهانی اتفاق نمی‌افتد بلکه یک انسان تدریجاً بالغ می‌شود. بر اساس آیات قرآن و روایات اسلامی بلوغ شرط تحقق احکام اسلامی-عبادات، معاملات، جزائیات-است. رشد نیز یک امر نسبی است و در هر مورد معنای خاص خود را دارد و معنای جامعی که موضوع بحث رساله می‌باشد عبارت است از توانایی بهره برداری صحیح از امکانات مادی و معنوی. در کلمات فقهای اسلام در دو مورد برای صحت و نفوذ افعال حقوقی و تصرفات اشخاص رشد شرط دانسته شده: یکی در مورد تصرفات مالی و دیگری در مورد ازدواج. نکته بسیار مهم اینکه در کلمات فقها این مسئله مطرح نشده که آیا مراد از رشد در ازدواج تنها رشد مالی است یا علاوه بر آن، رشد در امر نکاح هم شرط است. تنها کسی که به این مسئله اشاره کرده، صاحب عروه می‌باشد و مختار وی نیز این است که علاوه بر رشد مالی، رشد در امر نکاح هم شرط است. اگر شبهه شود که چرا رشد در اصل مکلف بودن انسان شرط نشده است در حالیکه بلوغ و عقل شرط تکلیف هستند؛ بیان می‌شود که رشد یک امر اکتسابی است. لذا شرط تکلیف قرار نگرفته است. برخلاف بلوغ و عقل که اکتسابی نیستند. هم‌چنین در امور کیفری نیز رشد شرط نمی‌باشد، زیرا رشد در امور کیفری ممکن است خیلی زودتر از رشد مالی بدست آید. به عبارت دیگر حتی افرادی هم که در امور مالی رشد ندارند قبح و زشتی بسیاری از امور کیفری را درک می‌کنند. احکامی که در اسلام در حوزه عبادات و معاملات و جزائیات وجود دارد در آموزه‌‌های مسیحیت نیست. به اعتقاد محققان و بنابر آنچه از حضرت عیسی علیه السلام نقل شده است، وی دین جدیدی نداشته است و تمام اهتمام ایشان موعظه و سفارش و تسامح در برخورد بوده است. و جز در موارد محدودی بنی‌اسرائیل را به احکام شریعت قبل ارجاع می‌داده است و این علت اصلی فقدان شریعت مستقل مسیحیت است. همین امر به ضمیمه تعصب مسیحیان نسبت به دین خود و نپذیرفتن شریعت حضرت موسی (ع)، مسیحیت را در احکام و قوانین اجتماعی با بحران مواجه ساخت، بحرانی که با قائل شدن حق تشریع برای پاپ، همراه با اعتقاد به عصمت برای او پایان یافت. بدین ترتیب آنچه از شریعت عیسوی امروز در دست ماست چیزی نیست جز احکامی که پس از حضرت عیسی(ع) پاپ‌ها یا شوراهای کلیسایی تصویب کرده‌اند.
    Abstract
    Maturity means to reach perfection. In human, maturity doesn't occur suddenly but it happens gradually. According to the verses of Quran and Islamic narrations, maturity is the provision of Islamic rules –worships, recompenses, and transactions - achievement. Growth is a proportional matter and any case has its own meaning. The comprehensive meaning which is argued in this thesis is the ability to exploit material and spiritual facilities accurately. In the statement of Islamic jurists, in two cases the growth is a necessary condition for validity and effectiveness of legal action and persons` possessions: one is the financial possessions and the other marriage. The important point is that in the statement of jurists it has not expressed whether the intention of growth in relation to marriage only is financial growth or growth in the wedding issue also is a condition. Sahib Alaarwe is the only one who has referred to this subject, and his free choice is that in addition to the financial growth, growth in the wedding issue is a condition too. If it be in doubt that why the growth has not conditioned in the principle of being burdened in relation to human, while maturity and intellect are the condition of puberty; it is to say that growth is an acquired issue. So it is not considered as condition of puberty, in the contrary to maturity and intellect which are not acquired. In the penal affairs also growth is not a condition, because growth in the penal affairs may obtain very earlier than financial growth. In other words, even individuals who have any growth in the financial affairs can recognize the ugliness and indecent of penal affairs. The Islamic rules exist in the field of worships and transactions and recompenses, are not found in the Christianity instructions. According to the researchers' opinion and base on what has been narrated on the behalf of Holy Jesses peace be upon him, He hasn't have a new religious. All He attempted to do was preaching, recommendation and negligence in the relation. And only in limited cases, He was referring Children of Israel to the previous divine law, and this is the main reason of Christianity religious dependency. This issue in addition to the religious zeal of Christians in relative to the religious law of Mossy was made Christianity to face crisis in relation to the rules and social laws, such a crisis that finished when the legislation right was given to the Pop, while he was believed to be a fallible. Thus, what has been remained today in our hands is nothing except some rules that after Holy Jesses peace be upon him have been approved by Pops or ecclesiastical councils.