عنوان پایان‌نامه

بررسی مفهوم مرگ از دیدگاه ژان پل سارتر و مارتین هایدگر



    دانشجو در تاریخ ۳۰ مهر ۱۳۸۸ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "بررسی مفهوم مرگ از دیدگاه ژان پل سارتر و مارتین هایدگر" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    فلسفه
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه پردیس قم شماره ثبت: 00036;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 54207
    تاریخ دفاع
    ۳۰ مهر ۱۳۸۸

    چکیده از آنجا که محور اصلی فلسفه های اگزیستانس «وجود» است، و این وجود در برابر «نیستی» و «مرگ» مفهوم می یابد، به همین دلیل یکی از نقاط برجسته و قابل تأمل در آثار فیلسوفان اگزیستانسیالیست پرداختن به موضوع «مرگ» است. در نوشتار حاضر به بررسی پدیده «مرگ» از دیدگاه دو متفکر اگزیستانسیالیست، ژان پل سارتر و مارتین هایدگر، که از چهره های برجسته در مکتب اگزیستانسیالیسم می باشند، پرداخته می شود. یکی از مسائل مهم در این مقایسه آن است که آیا هر دو فیلسوف با یک نگرش به پدیده مرگ نگریسته اند؟ مسئله دیگر آن است که با توجه به عدم تجربه مرگ خود، چگونه می توان از مرگ توصیفی رئالیستی بدست داد و هایدگر و سارتر در این باره چه نظری دارند. در پاسخ چنانکه مقاله بدان پرداخته است، باید گفت با وجود اینکه می توان آراء سارتر را بازتاب اندیشه های هایدگر دانست، با این حال این دو متفکر نگرشی متفاوت نسبت به موضوع «مرگ» دارند. بطوریکه برخلاف هایدگر که به مرگ مثبت می نگرد و می گوید: «اگر تصور مرگ از ذهن ما رخت بربندد، دیگر زندگی هم برای ما مفهوم و ارزشی نخواهد داشت.»، سارتر با دید منفی ای که به این مسئله دارد، معتقد است که مرگ موجب بی معنایی زندگی می شود.
    Abstract
    Abstract Since the main axis of the philosophies of “existenz” is “existence” which finds its meaning when it is compared with “nonbeing” and “death”, one of the eminent and important points in works of existentialist philosophers is discussion of “death”. In the present writing, the phenomenon of “death” as seen by two existentialist philosophers, Jean Paul Sartre and Martin Heidegger who are among outstanding figures of existentialism, is discussed. One of the important questions in this comparative study is that whether both philosophers have looked at “death” in the same way. The other question is that when one has not experienced death personally, how he can provide a realistic description of it, and what ideas of Heidegger and Sartre are in this regard. As the reply provided in the present article shows, it should be said that though Sartre’s ideas may be regarded as reflections of Heidegger’s, the two thinkers have adopted different views to “death”; for example, unlike Heidegger who looks at death positively and says that if the idea of death leaves us, nor will life be meaningful and valuable for us, Sartre is, because of his negative look at this phenomenon, of the opinion that death makes life meaningless