عنوان پایاننامه
زمینه های فکری دیگرهراسی در تفکر سیاسی نو مجافظه و پیامدهای آن با تمرکز بر اسلام هراسی ، ایران هراسی و شیعه هراسی
- رشته تحصیلی
- علوم سیاسی
- مقطع تحصیلی
- دکتری تخصصی PhD
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP3840;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 69171
- تاریخ دفاع
- ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۴
- دانشجو
- حسن ملکی
- استاد راهنما
- محمدجعفر جوادی ارجمند
- چکیده
- اسلام هراسی در قرون متوالی و ایران هراسی و شیعه هراسی در دهه های اخیر به یکی از راهبردها و اولویت های اصلی غرب تبدیل شده است. حجم حملاتی که به این سه حوزه یعنی اسلام، ایران و تشیع صورت گرفته آنقدر وسیع و گسترده بوده که شناخت و مطالعه آن را بس دشوار و شاید ناممکن ساخته است. کتابها و مقالات فراوان، یادداشتها و گزارشات روزنامه ای بی شمار، فیلم ها، سریالها و مستندهای متعدد، برنامه های مختلف رادیویی و تلویزیونی مستمر، انیمیشن ها و بازیهای رایانه ای پرشمار و سخنرانی و میزگردهای جهت دار را اگر در کنار تلاش دولتهای غربی در زمینه اسلام هراسی، ایران هراسی و شیعه هراسی در مجامع دیپلماتیک بگذاریم عمق خصومت آنها را با اسلام، ایران و تشیع بهتر درخواهیم یافت. اما جالب است بدانیم همه این خصومتها در قالب و چهارچوب مفهوم نهادینه شده دیگری در غرب قابل تحلیل است و آن "دیگر هراسی" تاریخی حاکم بر غرب می باشد. غربیان از سویی از قرون گذشته تعریف هویت خود را منوط به تخریب و از بین بردن هویت دیگران دیده اند و از سوی دیگر بر مبنای تفکر و رویکرد نژاد پرستانه و خود برتربینی همواره به دنبال دیکته کردن اندیشه و رفتار خود به دیگران بوده اند. لذا غرب در قرون گذشته همواره دشمن یا دشمنان فرضی را به دنبال خود کشیده است. در چند دهه اخیر نیز بویژه پس از پایان جنگ سرد، با گفتمان و ادبیات سیاسی جدیدی که از سوی تنها نظام مردم سالاری دینی حاکم بر دنیا یعنی جمهوری اسلامی ایران رواج یافته، اسلام، ایران و تشیع به کانون اصلی دیگرهراسی غرب تبدیل شده اند. لذا این پژوهش با محور قرار دادن نظریه سازه انگاری به عنوان چارچوب نظری خود، به تحلیل این پرسش پرداخته که اسلام هراسی، ایران هراسی و شیعه هراسی در اندیشه نومحافظه کاران چه چالش هایی را در مسیر تعامل نظام جمهوری اسلامی ایران با سایر دولتها و افکار عمومی دنیا ایجاد کرده و به این جمع بندی رسیده است که اسلام هراسی، ایران هراسی و شیعه هراسیِ غربیان، ارتباط زیادی با از بین رفتن اشتراکات ذهنی و ارزشی غرب با اسلام و ایران طی چند دهه اخیر و بویژه تحولات ناشی از بیداری اسلامی و پیروزی انقلاب اسلامی ایران دارد. تحولاتی که موجب شده است تا اسلام سیاسی به معنای واقعی آن عرصه را بر تفکرات مادی گرایانه و لیبرالیستی تنگ و تنگتر کند.
- Abstract
- Islamophobia through the centuries and Iranophobia and Shiaphobia in the recent decades have become one of the West's main priorities and strategies. The size of attacks carried out on the domain of Islam, Iran and Shiism have been so large that it has made its identification and study difficult or perhaps impossible. If we add the numerous books and articles, countless notes and newspaper reports, movies, series, plenty of documentaries, different radio and television programs, animations and several computer games, and roundtable discussions and lectures to the Western governments' efforts with regard to Islamophobia, Iranophobia and Shiaphobia in diplomatic communities, we can better understand the depth of their hostility with Islam, Iran and Shiism. But interestingly, all of these hostilities can be analyzed in the form and context of another institutionalized concept in the West which is the historical "Xenophobia" of the West. On one hand, the westerners have subjected the definition of their identity to destroying others' identity and on the other hand they have always been seeking to dictate their own notions and behavior to others based on racist approach and thought. Therefore, the West has always made the enemy or the presumptive enemies follow it in previous centuries. In the recent decades, especially after the end of the Cold War, with the new forum and political literature which has been spread by the Islamic Republic of Iran - the world's sole system of religious democracy – Islam, Iran and Shiism has become the main focus of West's Xenophobia. Therefore this research by focusing on the theory of constructivism as its own theoretical framework, has analyzed the challenges which have been created by Islamophobia, Iranophobia and Shiaphobia in the notion of neo-cons while interacting with the Islamic Republic of Iran and other governments and the world public opinion and it has come to a conclusion that the Westerners' Islamophobia, Iranophobia and Shiaphobia is very much related to the destruction of West's common values with Islam and Iran during the recent decades and especially to the developments of the Islamic Awareness and the victory of Iran's Islamic Revolution which has literally caused the political Islam to make the field more narrow for liberal and materialistic thoughts.