عنوان پایاننامه
استعاره درگفتمان صوفیه با تکیه بر متون عرفانی قرن ششم
- رشته تحصیلی
- زبان و ادبیات فارسی
- مقطع تحصیلی
- دکتری تخصصی PhD
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده ادبیات و علوم انسانی شماره ثبت: 4560،;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 80940;کتابخانه دانشکده ادبیات و علوم انسانی شماره ثبت: 4560،;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 80940
- تاریخ دفاع
- ۲۸ شهریور ۱۳۹۵
- دانشجو
- مونا بابائی
- استاد راهنما
- علیرضا حاجیان نژاد
- چکیده
- علوم شناختی دانشی است که به پژوهش درباره ذهن انسان می پردازد. زبان شناسی شناختی شاخه ای از علوم شناختی است که رابطه میان زبان انسان، ذهن و تجارب فیزیکی فرهنگی او را مطالعه می کند. مطالعه استعاره مهم ترین بخش پژوهش های زبان شناسی شناختی است. لیکاف و جانسون(1980) نخستین کسانی بودند که این اصطلاح را به کار گرفتند. زبان شناسان شناختی حوزه نفوذ استعاره را نه تنها در زبان، در زندگی و فعالیت های روزمره انسان نیز می دانند. استعاره در تعریف آنها، فهم یک حوزه مفهومی بر اساس حوزه مفهومی دیگر است. این نوع استعاره ها متشکل از یک قلمروی مبدأ و یک قلمروی مقصد است که انطباق هایی میان آنها وجود دارد. حوزه های مبدأ معمولاً عینی تر و حوزه های مقصد معمولاً انتزاعی تر است.تصوف نوعی سلوک باطنی است که جنبه های شاخصش چگونگی ارتباط خالق و مخلوق و نیز پیوند انسان و حقیقت است. عرفا با اینکه حقایق مرتبط با عرفان را بیان ناپذیر توصیف می کنند، همواره در صدد تبیین و صحبت درباره ویژگی های این حوزه اند. در این پژوهش، با در نظر داشتن استعاره های مفهومی، چگونگی بیان مفاهیم مربوط به حوزه عرفان بررسی شد. از آنجایی که عرفان حوزه ای انتزاعی و بیان ناپذیر است، نحوه انتقال این نوع مفاهیم اصلی ترین سؤال این پژوهش بود. این مسأله نگارنده را بر آن داشت تا در چارچوب نظریه استعاره مفهومی به تحلیل استعاره های مفهومی به کار رفته در تمهیدات و نامه های عین القضات همدانی، مقالات شمس تبریزی و سوانح العشاق احمد غزالی که همگی جزو متون نثرعرفانی قرن ششم است بپردازد. یافته های این پژوهش نشان می دهد با به کارگیری استعاره های مفهومی و انطباق یک حوزه مفهومی بر حوزه دیگر عارف موفق می شود تجربه اش را بیان کند یا برای مفاهیم مورد نظرش اصطلاح سازی کند.
- Abstract
- Cognitive science is one that investigates the human mind. Cognitive linguistics is a branch of cognitive science that studies the relationship between man’s language, his mind and physical-cultural experiences. The study of metaphor is the most important part of cognitive science research. Lakoff and Johnson (1980) were the first to employ the term. According to cognitive linguistics, the sphere of interest of metaphor includes not only language but also man’s life and everyday activities. In their definition, metaphor is understanding a conceptual domain in terms of another. This type of metaphor consists of a source domain and a target domain with correspondences between them. The source domains are usually more objective, and the target ones are usually more abstract. Sufism is a kind of spiritual progression, the prominent aspects of which include the quality of the relationship between the creator and creatures as well as the connection between man and the truth. An important issue in mysticism is that mystical issues cannot be expressed. Even though they describe facts concerning mysticism as inexpressible, mystics always seek to explain and discuss the characteristics of the field. In this research, it was investigated with a consideration of conceptual metaphors how concepts concerning the field of mysticism are expressed. Since mysticism is an abstract, inexpressible field, the major question of the research concerned how this type of concepts is transferred. This made the author conceptually analyze the metaphors employed in several prose texts from the sixth-century Sufism in the framework of the contemporary theory of metaphor. The findings of the research demonstrate that it is only by employing conceptual metaphors and mapping a conceptual domain to another that a mystic can successfully express his experience or provide terms for the concepts in his mind. Keywords: cognitive linguistics, conceptual metaphors, Sufism, literary-mystical text, mystical terms