عنوان پایان‌نامه

حجاب مایا در فلسفه شوپنهاور



    دانشجو در تاریخ ۰۴ بهمن ۱۳۸۸ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "حجاب مایا در فلسفه شوپنهاور" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    فلسفه
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده ادبیات و علوم انسانی شماره ثبت: 661100;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 43341
    تاریخ دفاع
    ۰۴ بهمن ۱۳۸۸
    دانشجو
    محمد موسی
    استاد راهنما
    سیدحمید طالب زاده

    نظام فلسفی شوپنهاور که هم در گروه فلسفه های ایده آلیستی طبقه بندی می شود و هم در گروه فلسفه های رمانتیسیتی، در اساس بر مبنای یک اید? واحد بنا شده است، ایده ای که در خصوص نظری? او پیرامون واقعیت بنیادینی است که در ورای تمامی موجودات واقعی قرار دارد. این اید? واحد حاصلِ باورِ فلسفیِ دو گانه انگاری است که قائل به وجود دو جنبه از جهان است – یعنی، جهان همچون تمثّل، یا جنب? خارجی جهان (به بیان کانت، جهانِ پدیداری و فنومنال) ؛ و جهان همچون اراده، یا جنب? درونی جهان (به بیان کانت جهانِ نومنال، یا شئ فی نفسه). شوپنهاور این اید? واحد را در چهار بخش یا چهار کتاب متوالی در اثر اصلی خویش جهان همچون اراده و تمثّل نشان داده است. این چهار بخش کاملاً اید? واحد شوپنهاور را از جهات مختلفِ معرفت شناسی، مابعد الطبیعی، زیبایی شناسی و اخلاق آشکار می سازند. توجه و تأکید بخشِ نخست بر موضوع جهان، به مثاب? چیزی است که ما آن را از طریق آگاهیِ معمولِ حاصل از علم و ادراک متعارف همگانی در می یابیم. بخش دوم، جهان را به شکل واقعی آن نشان می دهد، و طبیعتِ پلیدی را که در واقعیتِ بنیادین جهان نهفته است، روشن می سازد، و از اینجا بدبینی متافیزیکی شوپنهاور آشکار می شود. بخش های سوم و چهارم راه هایی را که شوپنهاور برای رهایی و فرار از این طبیعتِ پلید پیشنهاد می کند، به ما عرضه می دارند. شوپنهاور معتقد است راه رهایی انسانها دستیابی به سطح بالایی از آگاهی است که در دو امر - یعنی تجرب? هنری و زندگی زاهدان? قدیسان - یافت می شود. شوپنهاور بخشی را که به بیان و نشان دادن جهان همچون تمثّل می پردازد مقدمه ای ضروری برای فهم نظری? متافیزیکی خود می دانست. این بخش در رسال? دکتری او تحت عنوان ریش? چهار وجهی اصل دلیل کافی و قسمت اول جهان همچون اراده و تمثّل مورد ملاحظه قرار گرفته و رسال? حاضر نیز معطوف به همین بخش است.
    Abstract
    Classified as both idealist and romanticist, Schopenhauer’s philosophical system is basically based on one single thought which deals with his doctrine of the ultimate reality that stands behind all existing entities. This single thought is born out of the dualistic philosophical conviction that there are two aspects of the world – namely, the world as representation or the external aspect of the world (the phenomenal world to use Kant»s terminology), and the world as will or the internal aspect of the world (the noumenal world or the thing-in-itself in Kant»s terminology). Schopenhauer displays this single thought in four successive parts or books in his main work The World as Will and Representation. These four parts completely unfold Schopenhauer’s single thought in respects of epistemology, metaphysics, aesthetics, and ethics. The first part highlights the theme of the world as we perceive through our ordinary consciousness attained through science and common sense. The second part presents the world as such, and sheds light on the evil nature of the ultimate Reality of the world, hence showing Schopenhauer»s metaphysical pessimism. The third and fourth parts provide the ways Schopenhauer suggests for finding salvation and escape from the evil of the world. He maintains that human beings can find salvation in acquiring a high level of consciousness found in both the artistic experience and the ascetical life of the saint. Schopenhauer takes the part displaying the world as representation – mentioned in his doctoral dissertation On The Fourfold Root of the Principle of Sufficient Reason and in Book I of The World as Will and Representation – to be an indispensable introduction to the understanding of his theory of metaphysics. And it is this part which is the subject-matter of the present thesis.